۳۰ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۵
کد خبر: ۱۷۲۷۳۰

خبر ولادت امام زمان پیش از تولد

خبرگزاری رسا ـ کارشناسان شبکه های وهابی خبر ولادت امام زمان (عج) پیش از تولد آن حضرت رامنکر شدند و مدعی شدند هیچ دلیلی در منابع شیعه در این مورد وجود ندارد.
امام زمان3

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، کارشناسان شبکه های وهابی در برنامه های جداگانه ای مدعی شدند دلیلی در منابع شیعه در مورد خبر ولادت امام زمان (عج) پیش از تولد آن حضرت وجود ندارد.

این در حالی است که مطابق بسیاری روایات وارده، پیامبراکرم (ص) وائمه معصومین (ع) نسبت به ولادت حضرت مهدى (ع) پیشگویى کرده بودند.


عبدالرحمن بن سمره مى گوید: به پیامبر اکرم (ص) عرض کردم: اى رسول خدا؛ مرا به طریق نجات هدایت کن . فرمود : هنگامى که اختلاف خواسته ها و تفرقه آرا پیش آمد، بر تو باد رجوع به على بن ابى طالب که او امام امت من و خلیفه من بر آنان بعد از من است ... از اوست دو امام امت من... و نه فرزند حسین، که نهم آنان، قائم امت من است که زمین را از عدل وداد پر مى کند، پس از آن که از ظلم وجور پر شده باشد.


جابر بن عبدالله انصارى در روایتى از صحیفه اى خبر داده است که در دست حضرت فاطمه(ع) مشاهده نموده و در آن نام هاى دوازده امام (ع) همراه نام مادرانشان یاد آور شده و آخرین نام، قائم آل محمد(ع) بوده است.

امام حسین (ع) فرمود: قائم این امت، نهمین فرزند از اولاد من است، و او است صاحب غیبت، و کسى که میراثش در حالى که زنده است، تقسیم مى شود.
و امَا روایاتى که در مورد حضرت مهدى (ع)، غیبت ظهور، علامات ظهور وحوادث پس از ظهور. از طریق دو امام باقر و صادق (ع) نقل شده است به مراتب , بیشتر از روایات رسیده از سایر معصومین (ع) است.


ویژگى این روایات آن است که علاوه بر بیان اصل مسأله به بیان بعضى از خصوصبات نیز پرداخته اند.


جابر جعفى از امام باقر(ع) نقل نموده که فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن زمان، امامشان غایب خواهد شد. پس خوشا به حال کسانی که ثابت بر امر ما باشند

در« بحارالانوار ج51، ص2،روایت 3 آمده است: «موسی بن محمدبن قاسم بن حمزه فرزند امام موسی کاظم (ع)می گوید : «حکیمه دختر امام جواد(ع) گفت: امام حسن عسکری (ع)، کسی را به دنبال من فرستاد، وقتی خدمتش رسیدم گفت: عمه! امشب افطار نزد ما بمان، امشب شب نیمه شعبان است و خداوند امشب حجتش را ظاهر خواهد فرمود، او حجت خدا در روی زمین است » حکیمه گفت: عرض کردم « مادرش کیست ؟»حضرت فرمود «نرجس» گفتم: «قربانت شوم اثری از حمل در او نمی بینم .»فرمود : «همان است که گفتم.» حکیمه گفت:« به منزل مولا وارد شدم، سلام کردم و نشستم ،نرجس جلو آمد تا پاپوش مرا از پا در آورد، به من گفت «سرورم حالت چطور است ؟ » من گفتم: «به عکس ، توسرور من و سرور خاندانم هستی » نرجس حرف مرا رد کرد وگفت :«این چه حرفی است عمه ؟» به او گفتم: « دختر عزیزم !خداوند امشب به تو پسری عطا خواهد کرد که آقا و سرور دنیا و آخرت است .» نرجس با اظهار حیا وخجالت نشست .حکیمه گفت :« وقتی نماز عشا را خواندم افطار کردم و به رختخواب رفتم ، خوابم برد .نیمه شب برای نماز برخاستم ،نمازم تمام شد،دیدم نرجس خوابیده وهیچ تغییری در وضع او ایجاد نشده است نشستم و به تعقییبات مشغول شدم ،باز دراز کشیدم و دوباره با نگرانی بیدار شدم ،نرجس خوابیده بود،بلند شد ونماز خواند.

حکیمه گفت : دچار تردید شدم، ناگاه صدای امام حسن عسکری (ع) از همان محلی نشسته بود بلند شد که فرمود:« عمه شتاب مکن ، نزدیک است.» حکیمه گفت : سوره سجده ویس را خواندم، درهمین اثنا نرجس با نگرانی بیدار شد، به سوی او از جا پریدم و گفتم : «اسم الله علیک » و سپس گفتم « آیا چیزی احساس می کنی؟»نرجس گفت : «آری عمه »، گفتم :« خیالت راحت و دلت آرام باشد، همان است که گفتم.» حکیمه گفت: مرا رخوت و آرامشی فرا گرفت و به نرجس حالت ولادت دست داد، با احساس وجود مولایم (مهدی ) به خود آمدم، پارچه را از رویش کنار زدم، دیدم اعضای هفتگانه را بر زمین گذاشته و سجده می کند، او را در بغل گرفته به خود چسپاندم، پاک وپاکیزه بود، بلا فاصله امام حسن عسکری (ع) صدایم زد :«عمه پسرم را بیاور.» او را به نزدش بردم .امام (ع) دو دست خود را زیر بدن و پشت نوزاد نهاد و دو پای نوزاد را روی سینه اش گذاشت ، زبانش را در دهان طفل فرو برد ،دست خود را برچشم و گوش و اعضای فرزند کشید ،سپس فرمود فرزندم ! سخن بگو. نوزاد گفت :«اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له واشهد ان محمدا رسول الله » آن گاه بر امیر المومنین (ع) و سایر امامان درود فرستاد وبعد از سلام بر پدرش،سکوت کرد .»امام عسکری فرمود : «طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند،آن گاه نزد من بر گردان.» حکیمه گفت : «طفل را پیش مادرش بردم سلام کرد ،او را برگرداندم و همان جا که پدرش نشسته بود گذاشتم »سپس امام فرمود :عمه ! روز هفتم باز نزد ما بیا.»


حکیمه گفت : صبح شد، آمدم به امام عسکری سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم (مهدی ) گشتم، او را ندیدم ،به امام عسکری عرض کردم، فدایت شوم ،مولایم چی شد؟ فرمود :«عمه ! اورا به همان کسی سپردیم که مادر موسی فرزندش رابه او سپرد .» حکیمه گفت :«روز هفتم که شد به منزل امام شرفیاب شدم ،سلام کردم و نشستم .فرمود: «پسرم رابیاور» مولایم را که پارچه به دورش پیچیده شده بود نزد امام آوردم، مثل دفعه پیش او را گرفت ، زبانش را در دهان او فرو برد مثل اینکه شیر و عسل به او می خوراند،سپس فرمود : پسرم! سخن بگو، طفل گفت :«اشهد ان لا اله الاالله» و بر پیامبر،امیرالمومنین و امامان تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود، سپس این آیه را تلاوت کرد : بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون »

برای مطالعه بیشتر به کتاب الشموس المضیئه ایه الله سعادت پرور مراجعه شود.»


بیان حضرت استاد سعادت پرور


از این حدیث چند مطلب فهمیده می شود :


1- خبر دادن امام (ع) از نزدیک بودن تولد فرزندش و اینکه او حجت خدا در زمین است و نیز خبر دادن امام از اینکه پسرش از نرجس خاتون متولد می شود در حالی که با وجود نزدیکی وضع حمل ،هیچ آثار بار داری در آن بانو نبوده است .این امر به علم امام بر می گردد و شکی نیست که امام از گذشته و حال و آینده و تمام وقایع آنها مطلع است .


2- اطلاع داشتن امام از نهاد و زوایای دل حکیمه ، وقتی در باره خبری که امام (ع) به او داد تردید کرد ،که در نتیجه امام او را صدا زد و فرمود :«شتاب مکن » و باز اطلاع داد که ولادت حجت خدا نزدیک است .این مطلب نیز به علم امام بر می گردد.


3- تلاوت کردن سوره های سجده ویس توسط حکیمه ،شاید این عمل مخصوص زمان تولدحضرت قایم بوده وامام عسکری به حکیمه چنین دستوری داده باشند یا شاید تلاوت این سوره ها در هنگام وضع حمل زنان به عنوان سنت پیامبر اکرم در بین اهل بیت معمول بوده است.


4- اینکه حکیمه خطاب به نرجس عبارت «اسم الله علیک» را ادا کرد شاید نوعی تبریک وتهنیت به او بوده باشد.

5- پیدایش آرامش در حکیمه ممکن است ناشی از عظمت موضوع و تولد آن بزرگوار بوده باشد.


6- سجده کردن حضرت حجت (ع). شاید این سجده به خاطر شنیدن سوره سجده وآیه سجده در آن بوده است وشاید هم سپاسگزاری از خداوند است که به او هستی بخشیده و به وعده امامت و وراثت مستضعفین که در آیه « ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض» آمده، وفا فرموده است .


7- سخن گفتن حضرت در هنگام تولد و هفت روزگی و شهادت بر یگانگی خداوند و درود فرستادن برپیامبر و امیرالمومنین و ائمه و سپس تلاوت کردن آیه « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض » نظیر اینگونه سخن گفتن در زمان ولادت از انبیا و اولیا نیز دیده شده است و هرکس به رتبه و مقام آنان در نزد پروردگار آشنایی داشته باشد، کمترین تردیدی در صحت این قضیه نخواهد داشت و اساسا چه جای تعجب است، در حالی که خداوند سبحان در قرآن کریم از سخن گفتن بعضی از پیامبران از جمله حضرت عیسی بن مریم خبر داده است./1406/9161/خ


ارسال نظرات