۰۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۴
کد خبر: ۷۴۶۶۳۸
تبعیض و تحقیر زن در آزادی جنسی غربی؛

تبعات نگاه شیء انگارانه تمدن غرب به انسان/ نتیجه انقلاب جنسی در غرب

تبعات نگاه شیء انگارانه تمدن غرب به انسان/ نتیجه انقلاب جنسی در غرب
نتیجه دفاع حق به جانب جوامع غربی از آزادی زنان با رویکرد لیبرالیستی، در جامعه چیزی جز مبارزه با احترام زن، استحکام خانواده و استواری جامعه نیست.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، از جمله موضوعاتی که غرب و مستشاران آن بر علیه اسلام به ویژه ایران بر روی آن تمرکز کرده­اند حجاب زنان و دختران  و ارتباط آن به آزادی ایشان است که اخیراً به طور مستقیم همه صحنه های اجتماعی از جمله صحنه های فرهنگی، آموزشی مانند دانشگاه­ها، کارخانه­ها، اداره و در رأس آن خانواده و جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده است. 

برای صحبت از زن و حجاب زن ابتدا باید از رابطه میان او و مرد سخن به میان آورده شود. در اسلام بر تفاوت نقش­ زن و مرد و نه بر تفاوت وجودی آن ها تاکید شده است که در این صورت در چارچوب احکام شرعی می توانند موجبات رشد و شکوفایی یکدیگر را فراهم آورند ولی در روابط بدون چارچوب و اختلاط میان ایشان که امروزه به عینه در مغرب زمین قابل مشاهده است زمینه  برای آسیب­پذیری هر دو جنس فراهم می­شود و به دنبال این تغییرات  زن و مرد که مایه آرامش یکدیگر بودند به دو رقیب کار و یا نهایتا به دو همکار برای رسیدن به اهداف شغلی تبدیل می­شوند.

تفاوت دیدگاه اسلام و غرب در ولنگاری اجتماعی

این نکته به خوبی بارز است که تفاوت میان دیدگاه اسلام و دیدگاه لیبرال دموکراسی غرب در ولنگاری اجتماعی زن در این است که در اسلام جذابیت جنسی فقط یک ارزش زناشویی است لیکن در غرب علاوه بر ارزش زناشویی یک ارزش اجتماعی و حتی تجاری هم محسوب می گردد و این امر که جذابیت جنسی زنان موجب ارزشمندی آنان در جامعه می گردد موجب تحقیر ایشان در جامعه گشته است چرا که با بالا رفتن سن زنان جذابیت اندامشان کمتر گشته و به همراه آن از ارزش و احترام آنان در جامعه کاسته می شود و به تبع آن زمینه افسردگی در زنان و پس از آن در جامعه ایجاد می گردد و به نام آزادی کمال انسانی او را سلب می­کنند تا زمینه برای تمتع افراطی مردان باز باشد  این بدین معنا است که در واقع زنان در غرب اسیر ضد ارزش هایی هستند که در رأس آن جذابیت جنسی به عنوان ارزش اجتماعی شناخته شده است و علت این امر بازمی­گردد به اینکه در جوامع غربی ارزش های دینی و اخلاقی درستی حاکم نیست و به تبع آن تحریک بیش از اندازه و جنون آمیز جنسی در روابط اجتماعی و حرفه­ای امری پسندیده محسوب می گردد.

فساد در تمدن غرب تا بدان­جا پیش رفته است که حتی در فیلم های سینمایی، تئاتر، موسیقی، هنر و.. زنان را عریان و برهنه معنا می کنند و این امر ادبیاتی دارای مرتبه و منزلت محسوب شده است و نتیجۀ مخرب آن براساس تحقیقات پژوهشگران و اساتید  غربی تسلط شهوت در جامعه و همه امور ملت­های غرب و حضور بی قید و شرط زنان عریان در همه­جا و فروپاشی نظام خانواده، افزایش آمار طلاق، افزایش بیماری مقاربتی، کثرت تجاوز، افسردگی، سقط جنین، از بین رفتن اخلاق سالم در جامعه و... شده است.

در همین راستا استون ای. رودز استاد و پژوهشگر غربی در کتاب تفاوت­های جنسی را جدی بگیریم طی تحقیقات و آموزش­های خود و با توجه به تحقیقات محققیان غربی دیگر تفصیلاً به این امور اشاره می­کند که در این نگارش مختصراً و اجمالاً به برخی از نظرات او برای ترغیب مخاطبان به مطالعه بیشتر تبعات آزادی در غرب اشاره می­شود.

استون ای ردوز با توجه به نفوذ دیدگاه­های فمنیستی در میان جوامع غربی می­گوید: فمنسیت­های دانشگاهی برخی اوقات دانشمندان را متهم می کنند که تمام وقت خود را به مطالعه مردان می­پردازند در حالی که ویلیانر و بست با مطالعه و تحقیقات خود کتاب­هایی در ارتباط با ویژگی­های شخصیتی در میان ملت­ها نگاشته­اند و از کشف شباهت­های فوق العاده در میان فرهنگ­ها شگفت زده شدند. آنان به این نتیجه رسیده­اند که دختران در میان ملت­های مختلف علاقه بیشتری به کودکان نشان می­دهند و برای نگهداری کودکان مطلوب­تر هستند تا اموری که متعلّق به مردان است این در حالی است که نه شهرک­های رژیم صهیونیستی و نه گروه­های اشتراکی آمریکایی هیچگونه موفقیتی در محو این نقش­های جنسی نداشته­اند گرچه انجام اینکار را بالاترین اولویت خود قرار داده­اند.

وی با توجه به قاطعیت تفاوت­های قابل توجه و مهم میان مردان و زنان اظهار می­کند: فمنیست­ها که در نگرش خود نسبت به کار و فرزند ممکن است شبیه به زنان اشتغال محور باشند زنان سنتی­ را که می­خواهند شوهرشان نان­آور اصلی و خودشان در وهله اول خانه­دار باشند را درک نمی­کنند و این واقعیت را که بسیاری از زنان همفکر با آن­ها نیستند را اینگونه برداشت می­کنند که آن­ها یا منزوی هستند یا به طور کامل در معرض موفقیت­های آزادی بخش دنیای بزرگ­تر قرار نگرفته­اند.

تأثیر آرمان­های فمنیست­ و انقلاب جنسی

استون ای. رودز در خصوص اعتراض زنان سنت­گرا به فمنیست­ها تصریح می­کند: سنت­گرایان در جای خود می­توانند از نحوه­ای که فمنیست­ها آنان را آزار می­دهند شکوه کنند چرا که آرمان­های آنان به زنان سنتی زیان می­رساند و سایه انقلاب جنسی زنان اشتغال­محور که بر مبنای میل جنسی قوی­تر خود عمل می­کنند و علاوه بر اینکه اگر نتوانند به نظام مطلوبی از سرمایه­گذاری مرد برسند احساس آسیب­پذیری جنسی و پشیمانی در خود می­کنند، تهدیدی برای زنان سنت­گرا هستند چراکه باید نگران شوهرانشان باشند که در محیط کار مورد وسوسه این دسته از زنان قرار نگیرند.

وی ادامه می­دهد: عرضه فراوان زنان مجردی که حاضر هستند با مردان همبستر بشوند بدون آنکه در ازای آن خواهان تعهدی از طرف مقابل باشند سبب لطمه به زنانی است که می­خواهند ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند.

علت تضعیف تحکیم خانواده

 استون ای رودز با اشاره به نظر روانشناسان تکامل­گرا در علت تضعیف زندگی زناشویی بیان می­کند: روانشناسان تکامل­گرا تأکید می­کنند رسانه­های مدرن سبب تضعیف زندگی­های زناشویی می­شوند زیرا بطو دائم به مردان یادآوری می­کنند که زیبایی­های خارق­العاده درجایی دیگر نیز در دسترس است و این امر موجب نرخ طلاق بالاتری برای مردان و عدم وفاداری ایشان منجر می­شود.

استون ای رودز به تبعات بالا رفتن آمار طلاق اشاره می­کند و می­گوید: به تبع بالا رفتن نرخ طلاق و عدم وفاداری ایشان آمار خانواده در 50 سال اخیر تغییر کرده و به همراه کاهش ازدواج شاهد خانواده­های بی­ثبات به معنای خانواده­های بدون پدر بیشتری بوده­ایم و أثر فقدان پدر بر کودک و به همراه آن زیانبار بودن آن در شماری از حوزه­های مهم به اثبات رسیده است چراکه کودکان نه تنها در ولادتشان به یک پدر نیازمند هستند، بلکه به یک پدر زیست­شناختی که در خانوداه زندگی کند نیاز دارند و جایگزین آن حتی ناپدری هم نمی­تواند از معضلات این دوره جلوگیری کند.

تأثیر آزادی جنسی در میان نوجوانان

وی در پاسخ به دو سؤال آیا زنان در غرب به لحاظ جنسی در حال آزادتر شدن هستند و آیا در أثر آزادی حاصل از انقلاب جنسی زنان رفته رفته میل به داشتن رابطه جنسی با مردان متعدد پیدا می­کنند بیان می­کند: در یک بررسی ملی مشخص گردید احتمال فعالیت جنسی دختران نوجوان نسل حاضر در مقایسه با نسل قبل بسیار بیشتر شده است به علاوه بسیار کمتر از پسران اظهار می­کنند از تجربیات جنسی­ای که تابحال داشته­اند رضایت دارند.

استون ای رودز به اظهار تأسف دختران نوجوان از برقراری ارتباط جنسی اشاره و تشریح می­کند: در دو پژوهش دیگر مشخص شد احتمال اینکه دختوران بگویند ای کاش برای برقراری رابطه جنسی بیشتر صبر می­کردند بسیار بیش از پسران است و بیش از دو سوم دختران نوجوانی که از نظر جنسی فعال هستند می­گویند از این که بیشتر صبر نکرده­اند متاسف هستند.

استون ای رودز به ضررها و تبعات روابط بی حد و مرز جنسی در میان زنان و دختران جوان و نوجوان اشاره می­کند و می­گوید: در پی روابط جنسی پیامدهای بیماری مقاربتی برای زنان بسیار بیشتر شده و همین که یکبار به این­گونه بیماری ها مبتلا شوند آمادگی بیشتر برای ابتلا به سرطان رحم و نازایی پیدا می کنند و در این راستا 45 میلیون آمریکایی ویروس پاپیلومای انسانی دارند که می تواند هم سبب ایجاد زگیل های آلت تناسلی و هم سرطان های گردن رحم شود.

استون ای رودز در سخن پایانی خود به اهمیت ازدواج اشاره و بیان می­کند: ازدواج زیربنای بیشتر مباحث مورد اشاره در زمینه مسائل فرهنگی و سیاستدگذاری است. وجود خانواده های بدون پدر در درجه نخست یا به این دلیل است که والدین ازدواج نمی کنند یا پس از ازدواج طلاق می گیرند.

نتیجه انقلاب جنسی و آزادی زن در غرب

وی با اشاره به نتیجه انقلاب جنسی و آزادی زنان در غرب تاکید می­کند: انقلاب جنسی موجبات ناخرسندی زنان را فراهم آورده است؛ زیرا مانع از آن می­شود که مردان بتوانند احساسات جنسی خود را به عشقی پایدار­تر تبدیل کنند عشقی که بتوانند احساسات جنسی خود را به عشقی پایدارتر تبدیل کنند عشقی که بتواند الهام بخش آن­ها برای تعهد نسبت به یک آینده دراز مدت باشد.

استون ای رودز با تاکید بر نیاز اصلی زنان تصریح می­کند: آنچه بیشتر زنان بیش از همه خواستار آن هستند شوهر و فرزندانی مهرورزند. آنها همواره بیش از آنکه مجذوب چیزها باشند مجذوب افراد هستند. آن ها عاشق روابط مستحکم و دراز مدت هستند و رابطه جنسی اتفاقی و غیر مسوولانه نزد آن ها خیلی زود جذابیت خود را از دست می دهد البته اگر چنین جذابیتی وجود داشته باشد.

وی در ادامه می­گوید: برای زنان آرمان زناشویی یعنی یک مرد و یک زن که از نظر جسمی و روحی به یکدیگر وابسته، در خوب و بد روزگار شریک، موجب آسایش یکدیگر و در تعامل مداوم با هم قرار داشته باشند.

استون ای رودز افزود: این چشم انداز شامل رابطه جنسی عاشقانه و از سر تعهد همراه با داشتن فرزند است؛ فرزندی که بیشتر زنان از دوران کودکی نسبت به آن کشش دارند و همین که بارداری و شیردهی آنان را در نشاط برآمده از هورمون ها غرق می کنند این فرزند عزیزتر به نظر می آید.

وی در خصوص دلبستگی زنان به شریک جنسی خود و در مقابل تاثیر دیدگاه سهل انگارانه مردان در این راستا می­گوید:  از آنجا که زنان مستعد دلبسته شدن به کسانی هستند که با آن­ها رابطه جنسی دارند دیدگاه سهل انگارانه مردان درباره رابطه جنسی ممکن است اثرات تلخی برای زنان داشته باشد و آن ها را از نظر عاطفی نابود کند. بارداری، زایمان و شیردهی می توانند انرژی زنان را تخلیه کنند و در بیشتر مواقع آن ها را نیازمند مهر و محبت نمایند.

استون ای ردوز با اشاره به تأثیر فرزندآوری بر عشق زنان به شوهرانشان خاطر نشان می­کند: عشق بیش از حدّ زنان به فرزندانشان پیوندی را به وجود می آورد که آن­ها را به شوهرانشان وابسته­تر می­کند زیرا مردان با تأمین منابع مالی زنان را قادر می­سازند هرچقدر می­خواهند در کنار فرزندانشان باشند.

در راستای تحقیقات محققان و اساتید غربی دانشمندان، محققان و اساتید ایران هم در این عرصه نظراتی را با التفات به آیات و روایات و شواهد عینی در جوامع غربی بیان می­کنند

نگاه شیء­انگارانه غرب به انسان

شهید مرتضی مطهری در کتاب مقام زن با در نظر گرفتن دیدگاه غرب نسبت به انسان می­گوید: در فلسفه غرب، سالهاست که انسان [ از جمله زن] از ارزش و اعتبار افتاده و تا حد یک ماشین تنزل کرده است  فلسفه غرب انسان را ماشینی می­داند که محرک او منافع اقتصادی و یا عوامل جنسی است و اخلاق و فلسفه وعلم و دین و هنر و... همه روبناها و تجلیات این دو عاملند.

وی در جایی دیگر به پدیده برهنگی اشاره می­کند و تصریح می­کند: بدون شک پدیده ( برهنگی) بیماری عصر ماست که دیر یا زود به عنوان یک بیماری شناخته خواهد شد و خود پیشتازان غربی ماهیت این پدیده را اعلام خواهند کرد.

شهید مطهری در راستای علت حجاب در میان زنان مسلمان اظهار می­کند: آن دلیل و نکته­ای که از سوی مخالفان حجاب کمتر بدان توجه می­شود و به نظر ما علت اساسی پیدایش حجاب می­باشد، حس و غریزه زن در حفظ و حراست خود در برابر مردان است.

وی در ادامه تصریح می­کند: با توجه به قرآن و تاریخ اسلام و نظر فقها هدف از حجاب در اسلام فقط پوشاندن بدن زن از تماس با نامحرمان و ممانعت از جلوه­گری و خودنمایی اوست، نه پرده­نشین کردن او.

ایشان به سیمای حقیقی حجاب در اسلام اشاره می­کند و تاکید می­کند: حجاب در اسلام از این منشأ سرچشمه می­گیرد که محل انواع التذاذهای زن و مرد از یکدیگر تنها باید محیط خانواده باشد و اجتماع باید محل کار وفعالیت گردد و تأکیدها و مجازاتهای اسلام در این زمینه مایۀ حفظ این دو دستگاه از آلودگی و خرابی است.

شهید مطهری در خصوص نادیده گرفتن ارزش­های انسانی می­گوید: اسلام به پاکی انواع روابط جنسی میان زن و مرد توجه زیادی دارد و اصرار دارد این روابط از راه قانونی و در محیط خانواده باشد. اما غرب این ارزش مهم انسانی را نادیده گرفته و به نام آزادی زن روح جوانان را سخت فاسد کرده و نیروها و استعدادهای انسانی را به هدر داده و می­دهد و بر اثر این بی­بند و باری و دور افکندن قیود انسانی جوانان از تحصیل و مدرسه فراری شده­اند و ارزش رقاصه­ها صدبرابر دانشمندان و مصلحان اجتماعی شده است.

تبعیض و تحقیر زنان به دنبال آزادی جنسی

مؤید بیانات ایشان دکتر محمد حسین قدیری أبیانه در کتاب زن در اسلام و غرب به تفاوت­ها و تمایزات میان دیدگاه اسلامی و غرب به زن اشاره می­کند و می­گوید: ارزش اجتماعی بودن جذابیت جنسی در جوامع غربی موجب تبعیض بین زنان و تحقیر آنان می­شود چرا که در غرب هرچه زن زیباتر و جذاب­تر باشد از احترام و موقعیت بالاتری در جوامع غربی برخوردار است و به همین لحاظ هرچه سن بالاتر می­رود و از جذابیت­های اندام وی کاسته می­شود ارزش و احترام اجتماعی او سیر نزولی پیدا می­کند

وی ادامه می­دهد: در جوامع اسلامی که جذابیت فیزیکی یک ارزش اجتماعی نیست، هرچه سن زن بالاتر رود احترام او بیشتر می­شود چرا که اسلام ارزش اجتماعی زن به وزن و قد و رنگ پوست و مدل بینی و.. نیست بلکه به ایمان، علم، عمل صالح، نقش مادری و تجربه زندگی وی بستگی دارد. به همین لحاظ زنان در جوامع غربی عموماً به صورت دائم دچار استرس هستند در حالی که در جوامع اسلامی به تبع رعایت ضوابط اسلامی جامعه هم از آرامش بیشتری برخوردار است.

دکتر قدیری ابیانه تصریح می­کند: بقای نسل بشر بر پایه رابطه زن و مرد استوار است و خداوند خواست این ارتباط مطلوب باشد بنابراین جذابیت جنسی متقابل مرد وزن را در آفرینش انسان مقرر داشت که این جذابیت از نظر اسلام نعمتی الهی و ارزشی مطلوب است.

 اما با توجه به شواهد و قرائن موجودی که در جوامع غربی به وضوح دیده می­شود دفاع و مبارزه تمدن غرب از آزدی و ولنگاری زن در جامعه چیزی جز مبارزه با آرامش روانی فردی و اجتماعی، استحکام پیوند خانواده، استواری اجتماع و احترام و ارزش قائل شدن برای زن نیست در حالی که راه اسلام راه تعادل است چرا که نه تنها از پاکی رابط جنسی مراقبت می­کند بلکه هیچ مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن در جامعه ایجاد نمی­کند و اگر دستورات اسلام صحیح اجرا شود هم روحیه­ها سالم می­ماند، هم روابط خانوداگی صمیمی­تر و جدی­تر می­گردد و هم محیط جامعه برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده­تر می­شود./1304/

مریم فلاحتی پژوهشگر عرفان و فلسفه اسلامی

ارسال نظرات