۱۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۵
کد خبر: ۶۶۹۲۱۷
تاریخ‌نگاری شرق‌شناسان در ایران (9) | استاد قاسم تبریزی افشا کرد:

تشکیل اتاق فکر عملیات روانی موسسات ایرانیان پناهنده آمریکا

تشکیل اتاق فکر عملیات روانی موسسات ایرانیان پناهنده آمریکا
از یک طرف رجال پهلوی را برجسته، اهل فکر، اندیشه و نخبه نشان می‌دهند و از طرف دیگر شخصیت‌های ما را تحقیر و ناکارآمدی‌شان را القا می‌کنند.

 

اشاره:

استاد قاسم تبریزی سلسله گفتگوهایی با کارشناس خبرنگار خبرگزاری رسا در موضوع پنج جریان ‌تاریخ نگار در ایران معاصر داشته اند که چهارمین جریان تاریخ نگاری معاصر مد نظر ایشان، تاریخ‌نگاری شرق‌شناسان در ایران است. ایشان در نهمین قسمت از گفتگوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری رسا معتقد است از دهه 60 به بعد یک اتاق فکر بالای سر موسسات ایرانیان پناهنده به غرب در جهت هدایت و تقسیم کار با هدف عملیات روانی تخریب شخصیت های انقلابی و چهره سازی از عناصر ضد انقلاب و رجال عصر پهلوی تشکیل شده است. با هم متن سخنان این استاد تاریخ معاصر را می خوانیم.

 

تشکیلات فعال در غرب

در ادامه تشکیلات و حرکت‌های جریانات چپ، به‌خصوص جریانات راست سلطنت‌طلب یا وابسته به سیاست غرب که عموماً تحت سیاست آمریکا است، در خارج از کشور شاهد فعالیت‌هایی هستیم. برخی از این‌ها فراز و نشیب داشته‌اند. گاه نیز پوست عوض می‌کنند یا در شکل‌های مختلف نمود دارند؛ معمولا با عناوین بنیاد، مؤسسه، تشکیلات، مجله، برگزاری همایش‌ها و گاه استفاده از رسانه‌هایی مانند رادیو و تلویزیون و اخیراٌ سایت‌ها.

از دهه شصت به بعد ما شاهد یک مدیریت خاصی بالای سر این تشکیلات، و همسویی و هماهنگی بین آن‌ها هستیم. در سطوح پایین شاید اختلافاتی بین برخی از آنها وجود داشته است، اما در کلیت آن، اتحاد و هماهنگی بوده است؛ وقتی شما نشریات را می‌خوانید می‌بینید علیه اسلام، انقلاب اسلامی، تشیع و در جهت تبرئه آمریکا، اروپا و صهیونیسم می‌نویسند. از یک طرف رجال پهلوی را برجسته، اهل فکر، اندیشه و نخبه نشان می‌دهند و از طرف دیگر شخصیت‌های ما را تحقیر و ناکارآمدی‌شان را القا می‌کنند.

 

بنیاد مهدی

از جمله این تشکیلات، بنیاد مهدی است که توسط سرلشکر یا سرتیپ مهدی تشکیل شد. او مسئول خرید سلاح در ارتش بود و بیشتر با اسرابیلی‌ها ارتباط داشت. او در سوئیس یک مرکز فرهنگی تشکیل داد. در سوئیس یک محفلی برای طرح ایران‌گرایی یا بیان مسائل مشروطیت ایجاد کرد. این کتابخانه پاتوقی بود برای بخشی از ایرانیان آنجا یا دانشجویانی که برای تحصیل به آنجا می‌روند. خواهرزاده‌اش دکتر پروین اهل مطالعه و تحقیق، و در جذب افراد موفق بود. دکتر پروین همچنین به ایران می‌آید و روی مطبوعات کار می‌کند.

بنیاد کیان

بنیاد کیان با سرمایه اشرف پهلوی در سال 65 در آمریکا تأسیس شد. افرادی مانند جلال خالقی، ذبیح الله صفا و محمدعلی کاتوزیان در این بنیاد بودند؛ اگرچه ذبیح الله صفا در آلمان بود و محمدعلی کاتوزیان در انگلستان. این‌گونه آن‌ها ارتباط داشتند. وقتی آثار کاتوزیان را می‌خوانید در مرحله اول انگلیس و عوامل انگلیس و در مرحله دوم رژیم پهلوی را تبرئه می‌کند؛ اگرچه ادعا می‌کند تفکرش سوسیالیستی است.

ذبیح الله صفا یک ایران‌شناس یا استاد ادبیات فارسی، از فراماسون‌هایی بود که در دوره پهلوی در وزارت فرهنگ و هنر کار می‌کرد. علاوه بر اینکه استاد دانشگاه بود، مدیر کل نیز بود.

جلال خالقی الآن یک شاهنامه‌شناس و به‌عنوان استاد ادبیات مطرح است. او نیز جزو بنیاد کیان بود. در این بنیاد یک نشریه با عنوان ایران‌شناسی منتشر می‌کردند.

بنیاد مطالعات ایران نیز که قبلاً درباره آن توضیح دادیم با سرمایه اشرف پهلوی تأسیس شد و حسین نصر، یارشاطر و جلال متین در آن فعالیت می‌کردند.

 

دانشگاه آقاخان اسماعیلیه

یکی از مراکز فعال در انگلستان دانشگاه آقاخان اسماعیلیه است که تحت عنوان شیعه‌شناسی فعالیت می‌کند. دکتر سید حسین نصر از مشاورین آن است که به جمع‌آوری کتاب‌های خطی و تبیین علمی که باطنی‌گری می‌گویند، می‌پردازد. فعالیتشان در آسیای مرکزی و در قرقیزستان است. از کشورهای مختلف دانشجو می‌گیرند و با مخارج خود دانشگاه به این‌ها دکترا می‌دهند. برای شناخت این دانشگاه باید فرقه اسماعیلیه و آقاخانی‌ها را شناخت تا به اهداف آن‌ها پی ببرد. این‌ها در زمان شاه در ایران فعالیت‌هایی داشتند و حتی آقاخان سوم با شاه نیز دیدار داشت، ولی بعد از انقلاب به دلیل همین ماهیت استعماری‌شان به این‌ها اجازه فعالیت ندادند؛ ولی متأسفانه همین امروز نیز گاهی تحت عنوان مبادله علمی با برخی از مراکز فرهنگی ما ارتباط‌هایی دارند.

 

بنیاد استاد الهی

بنیاد استاد الهی در فرانسه است؛ یعنی همین جریانات علی‌اللهی‌ها یا باطنی‌ها یا دراویش. این‌ها یک مرکز فعالیت در کرمانشاه و یک مرکز در کرج دارند. در فرانسه نیز تشکیلاتی درست کردند. نشریاتی دارند و کتاب‌هایی منتشر می‌کنند. علاوه بر آن برای جلب مخاطب درباره موسیقی ایرانی که موسیقی شرقی نام‌گذاری کردند فعالیت‌هایی انجام می‌دهند.

 

مرکز تاریخ و اسناد چپ

مرکز تاریخ و اسناد چپ از مؤسساتی بود که توسط خسرو شاکری در دهه شصت تأسیس شد. خسرو شاکری، از اعضای کنفدارسیون دانشجویان ایرانی در اروپا بود و بعد از انقلاب به ایران می‌آید. او با خان‌بابا تهرانی، غلامحسین ساعدی و هدایت‌الله متین‌دفتری اتحاد چپ را تأسیس می‌کنند. نشریاتی در ترویج مارکسیسم منتشر می‌کنند، اگرچه متین‌دفتری ادعا می‌کند سوسیالیست است ... در این مرکز حدود سیزده جزوه و کتاب به عنوان منابع تاریخ چپ منتشر کردند. او وقتی به فرانسه رفت تحقیق درباره اسناد چپ را از دوران سوسیال دموکرات‌ها شروع کرد و چهارده جلد کتاب در این زمینه تدوین کرد. او در سال قبل 1395 فوت کرد.

 

مرکز تاریخ شفاهی چپ

مرکز تاریخ شفاهی چپ توسط حمید احمدی تأسیس شد. حمید احمدی از اعضای سازمان افسران حزب توده بعد از انقلاب بوده است. در حزب به نام «ناخدا انور» فعالیت می‌کرد. زمانی که رهبران حزب را دستگیر می‌کنند او به افغانستان پناهنده می‌شود. دو سال مأمور اطلاعاتی سیستم حکومت افغانستان می‌شود. از آنجا به اتحاد جماهیر شوروی می‌رود و سال‌ها در آنجا می‌ماند. دهه هفتاد از شوروی به آلمان غربی می‌رود. با بودجه هلند یا مؤسسه مطالعات علوم اجتماعی هلند خاطرات چپ را جمع‌آوری می‌کند و در مرحله اول حدود 35 عنوان تهیه می‌کند. برخی از کسانی که خاطراتشان را ثبت کرد، قبلاً کتاب خاطرات نوشته بودند؛ مانند پرویز اکتشافی و بزرگ‌علوی. اما او به دنبال اثبات و تأیید چپ بود؛ در مصاحبه‌اش که با بزرگ‌علوی داشت، بزرگ‌علوی مدام علیه چپ حرف می‌زند و او سعی می‌کند مسیر بحث را به سمت تأیید چپ بیاورد. با بنی‌صدر نیز مصاحبه کرده است که نتیجه این مصاحبه‌ها دو جلد کتاب شده است. ببینید از طرفی خاطرات چپ و از طرفی خاطرات بنی‌صدر را تدوین می‌کند!

چند جلد کتاب با عنوان فرقه کمونیست منتشر کرد. الان نیز تلاش می‌کند صبغه چپ خود را پاک کند. گاهی درباره تاریخ معاصر مصاحبه‌هایی می‌کند. الان نیز به‌عنوان تاریخ‌نگار اظهار نظر می‌کند، ولی مبانی نگاهش همان مبانی ماتریالیسم و چپ است.

 

کنفدراسیون دانشجویان ایرانی

کنفدارسیون دانشجویان ایرانی در سال 1338 در آلمان تأسیس شد. در ابتدا این تشکیلات به عنوان تشکیلات صنفی بود؛ یعنی فقط مرکزی بود برای رسیدگی به وضع دانشجویان. از طیف‌های مختلف شاهنشاهی، چپ، حزب پان ایرانیسم و جبهه ملی‌مذهبی‌ها و در واقع همه‌تیپی در آن بودند. تقریباً می‌توان گفت تا سال 1340 این تشکیلات صنفی بود و همه دانشجو بودند؛ ولی از سال 40 تعداد بچه‌های چپ و حزب توده زیاد شد. در واقع از سال 40 جریان چپ فعالیتش را گسترش داد. مائو در برابر اتحاد جماهیر شوروی ایستاد و شوروی را متهم به سوسیال امپریالیستی کرد. در تشکیلات چپ ایرانی نیز که همان توده‌ای‌ها بودند، انشعابی به وجود آمد با عنوان «سازمان انقلابی حزب توده». تشکیلات دیگری نیز پیدا شد به نام سازمان «طوفان». از این سازمان نیز تشکیلاتی انشعاب شد به نام «توفان».

بنابراین کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، یک تشکیلات کاملاً مارکسیستی شد و شاهنشاهی‌ها گذاشتند و رفتند. شهید آیت الله دکتر بهشتی نیز با مهاجرت به آلمان، انجمن اسلامی دانشجویان اروپا را تأسیس کردند؛ لذا بچه‌های مذهبی نیز از این کنفدراسیون بیرون آمدند و فقط بچه‌های چپ مائوئیست در این تشکیلات ماندند. رهبریشان نیز با مهدی خان‌بابای تهرانی بود. او در دهه 1330  از بچه‌های حزب توده بود که به آلمان می‌رود. همان موقعی که در حزب توده انشعاب رخ داد، او برای تبلیغ به چین رفت. آن‌ها از شوروی فاصله گرفتند و به چین رفتند. چین نیز به این‌ها خیلی کمک‌ مالی می‌کرد. رادیو به آن‌ها داد. این‌ها بخشی از رادیو پکن را به زبان فارسی برمی‌گرداندند.

ساواک بین این‌ها نفوذ کرد. عواملی گذاشت و تمام حرکت‌های این‌ها را مدیریت کرد یا در درونشان جریان‌سازی کرد. سازمان سیا نیز در آنجا نفوذ داشت، اما هیچ وقت حاضر نشد نفوذی خود را به ساواک بگوید. در مکاتبات هست که ساواک تلاش می‌کند نفوذی سازمان سیا را پیدا کند. درعین‌حال که سازمان سیا نفوذی ساواک را می‌شناخت؛ این را، سازمان نمی‌گوید.

به‌هرحال این‌ها تا سال 55 فعالیت می‌کنند، حتی دو نفر از این‌ها به نجف می‌روند تا با امام صحبت کنند. حاج آقا مصطفی با این‌ها برخورد می‌کند، که شما همه نشریاتتان کمونیستی است و اسلامی نیست. البته این‌ها به دروغ می‌گویند ما سعی می‌کنیم مسائل اسلامی را نیز بنویسیم. وقتی با امام صحبت می‌کنند، امام فقط درباره اسلام صحبت می‌کند که باید ما برای اسلام تلاش کنیم و دشمن در حال از بین بردن اسلام است. همه صحبت‌های امام در چارچوب مسائل اسلامی است.

عباس میلانی در تشکیلات آمریکایشان بود. شهید چمران قبل از اینکه به لبنان برود، مدتی عضو این تشکیلات بود. ایشان در یک جلسه درباره توحید، انسان موحد و انسان توحیدی صحبت می‌کند. بعد از این سخنرانی او را از کنفدراسیون اخراج می‌کنند. در کتاب شهید چمران به روایت اسناد ساواک آمده است که ایشان به دلیل صحبت کردن درباره توحید اخراج می‌شود.

 

حزب رنجبران، نمونه ایرانیِ کنفدراسیون دانشجویان ایرانی

کنفدارسیون تا سال 55 فعال بود و مدام همایش برگزار می‌کرد و نشریه منتشر می‌نمود. سه یا چهار نشریه داشتند. در سال 55 یعنی دو سال قبل از انقلاب این تشکیلات به دست ساواک و سازمان سیا منحل می‌شود. این‌ها در درون تشکیلات به‌قدری اختلافات را بالا می‌برند که علی‌رغم اینکه همه آن‌ها مائوئیست و یک‌دست بودند نتوانستند در کنار هم بمانند. قبل از انقلاب دفتر مرکزی این کنفدراسیون در آلمان بود و شعبه‌ای نیز در آمریکا داشتند. بعد از انقلاب به ایران می‌آیند و حزب رنجبران یا حزب عدالت را تشکیل می‌دهند؛ یعنی یک حزب، با دو اسم؛ تا اگر یکی تعطیل شد دیگری فعالیت را ادامه دهد.

روزنامه رنجبر را منتشر می‌کنند. بیانیه می‌دهند و در ظاهر اعلام می‌کنند ما جمهوری اسلامی و رهبری امام را قبول داریم. آن‌ها علیه حزب توده و علیه شوروی مبارزه می‌کنند. ما با آمریکا مبارزه می‌کردیم، اما این‌ها فعالیتشان علیه شوروی بود. و این یک برنامه حساب‌شده بود. سفری به چین می‌روند. این‌ها می‌گویند با حزب کمونیسم چین دیدار داشتند و ما می‌گوییم با سیستم اطلاعاتی‌ چین. چینی‌ها از پنج نفری که از ایران می‌آیند، خیلی استقبال می‌کنند. رئیسشان محسن رضوانی بود که هنوز زنده است و در آلمان زندگی می‌کند. از آن‌ها پذیرایی می‌کنند. چینی‌ها دو نوع پذیرایی دارند. از دیپلمات‌ها در هتل پذیرایی می‌کنند. اما احزاب وابسته به آن‌ها را در ویلاهای خاص و با امکانات فوق دیپلمات‌ها پذیرایی می‌کنند. مسئول چینی‌ها می‌پرسد در ایران چه کار می‌کنید؟ این‌ها یک گزارش عادی می‌دهند که ما در ایران از «اسلامِ مبارز» در برابر «اسلامِ سنتی» دفاع می‌کنیم. آن چینی می‌گوید ما «اسلام مبارز» نداریم، دین افیون جامعه است، اسلامِ مبارز و انقلابی را از سرتان بیرون کنید. بعد به آن‌ها کمک مالی می‌کنند و این‌ها بعد از چند روز به ایران برمی‌گردند. بعدها دوباره به چین می‌روند و در آن سفر نیز کمک‌های مالی قابل‌توجهی می‌گیرند.

این‌ها در ایران در جاهای مختلف فعالیت‌ می‌کنند. ایرج کشکولی و برادرش عطای کشکولی، از طوایف ایل قشقایی‌ها، از اعضای حزب رنجبران هستند. خسرو قشقایی با آن‌ها تماس می‌گیرد و می‌گوید ما می‌خواهیم علیه جمهوری اسلامی مبارزه مسلحانه کنیم. این‌ها به آنجا می‌روند. خسرو به آن‌ها می‌گوید شما اینجا تبلیغات کمونیستی نکنید. ما علیه جمهوری اسلامی پول و اسلحه و نیرو داریم، شما فقط سازمان‌دهی کنید. این‌ها نیز برنامه‌ریزی می‌کنند. این بخش از فعالیتشان از دید بچه‌های سپاه و اطلاعات سپاه پنهان نبود. این‌ها که در اروپا با بنی‌صدر ارتباط داشتند، در ایران نیز فعالیتشان را در دفتر بنی‌صدر گسترش می‌دهند. این‌ها در دفتر بنی‌صدر زمینه فعالیت داشتند و بنی‌صدر به آن‌ها امکانات می‌داد.

با برکناری بنی‌صدر این‌ها علیه جمهوری اسلامی وارد مبارزه مسلحانه می‌شوند. به گرجستان می‌روند. نمی‌دانیم آیا با منافقین ارتباط داشتند یا نه، ولی با حزب دموکرات کردستان ارتباط داشتند. قبل از مبارزه مسلحانه یک دیدار نیز با جلال طالبانی داشتند. جلال طالبانی به آن‌ها می‌گوید تهران برای شما امن نیست، شما امکانات خود را به کردستان انتقال دهید که امن‌تر است. علی‌رغم اینکه بیشتر قاسملو و کوموله در کردستان بودند، اما این‌ها آنجا را مناسب دیدند و بخشی از امکانات خود را به کردستان انتقال می‌دهند. یک مبارزه مسلحانه در گرگان شروع می‌کنند. یکی از بچه‌های چپ، که با این‌ها نبود ولی هماهنگ بود، در آنجا زمینه‌سازی می‌کند. با عراق نیز ارتباط می‌گیرند. عراقی‌ها، قبل از انقلاب به این‌ها کمک می‌کردند. بعد از انقلاب نیز این‌ها به عراق نزدیک می‌شوند و عراقی‌ها به آن‌ها کمک مالی می‌کنند و امکانات می‌دهند.

تشکیل اتاق فکر عملیات روانی موسسات ایرانیان پناهنده آمریکا

 

گفتگو از: محمد مهدی زارع

ویرایش: سید مجتبی رفیعی اردکانی

 

 

محمد مهدی محققی
ارسال نظرات