۱۶ تير ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۹
کد خبر: ۱۷۵۰۲۶
به مناسبت سالروز درگذشت فقیه صمدانی ملا حسینقلی همدانی؛

کسانی که دیر نتیجه می‌گیرند استعدادشان بیشتر است

خبرگزاری رسا ـ کرسی اخلاق عارف همدانی که حدود 30 سال دوام یافت، آن چنان پربار بود، که امروزه بعد از گذشت یک قرن از رحلت آن عارف کامل، شاهد آثار و برکات معنوی فراوان مکتب تربیتی آن مرد بزرگ هستیم.
ملا حسين قلي همداني
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آخوند ملا حسینقلی همدانی در سال 1239 قمری در روستای شَوند از توابع شهر همدان متولد شد و پدرش رمضان علی چوپان بود که بعد به شغل پینه دوزی (کفاشی) روی آورد، در اوایل زندگی، رمضان علی از داشتن فرزند محروم بود، تا این که توفیق زیارت امام حسین(ع) برای او حاصل شد، رمضان علی در کنار بارگاه ملکوتی امام حسین(ع) نذر کرد که اگر خداوند متعال فرزند پسری به او عنایت کند، نامش را در زمره غلامان آن حضرت ثبت کند و او را برای ترویج مذهب جعفری تربیت کند.
 پس از مراجعت از کربلا، دعای او به هدف اجابت رسید و نذرش مقبول درگاه خداوندی قرار گرفت، خداوند متعال به او دو فرزند پسر عنایت کرد که اولی را حسینقلی (نوکر امام حسین(ع)) و فرزند دوم را کریم قلی (بنده خدا) نامید، رمضان علی علاقه شدیدی به روحانیت داشت، آرزویش این بود که فرزندانش از عالمان دین محسوب شوند.
نوزادی به این عالم خاکی قدم نهاد که در اثر نشو و نما در خانواده‌ای که مهد اخلاق و تقوا بود، به رفیع‌ترین قله‌های عرفان و تهذیب نفس صعود کرد، او آن چنان با عشق و شور به سیر و سلوک معنوی پرداخت که عارفان حقیقت جو و سالکان طریق توحید، از توشه‌های سلوک وی پیمانه‌ها پر کردند، تا آن که نام این الگوی زهد و عبادت و تقوا و طلایه‌دار عرفان اسلامی، زینت بخش محفل ره‌پویان حقیقت طلب در صدسال اخیر گردید.
محل تولد و زادگاه 
نسب آخوند همدانی، به جابربن عبدالله انصاری صحابی مشهور پیامبر اسلام(ص) می‌رسد، در کتاب «بزرگان و سخن سرایان همدان» آمده است: در زادگاه وی، شوَند درگزین، جمع زیادی از نوادگان جابر زندگی می‌کنند، نزد آنان جامه‌ای از حضرت علی(ع) است، هرگاه مرض طاعون در آن منطقه و روستاهای اطراف پیدا می‌شده، آن جامه را در آبی شستشو می‌دادند و به عنوان تبرک از آن آب می‌نوشیدند، کسانی که از آن می‌نوشیدند، به طاعون مبتلا نمی‌شدند، آن گاه که شاه عباس صفوی از این موضوع مطلع گردید، مقداری از این لباس را جهت تبرک از آنان گرفت، این جامه‌ای است که علی(ع) آن را به جابر، جدّ اعلای آخوند همدانی هدیه کرده است.
تحصیل
آخوند ملا حسینقلی پس از گذراندن ایام کودکی در زادگاه خویش، دروس ابتدایی را نزد استادان آن منطقه فرا گرفت، سپس برای ادامه تحصیلات به تهران رفت، آخوند دروس سطح را در حوزه علمیه تهران آموخته و در مدرسه مروی، در درس آیت الله شیخ عبدالحسین طهرانی(شیخ العراقین) شرکت کرد، بعد از اقامت چند ساله در تهران، عشق و علاقه به حکمت و علوم عقلی او را به شهر سبزوار کشاند، او در مکتب فیلسوف بزرگ و پرآوازه ایرانی، ملاهادی سبزواری شرکت کرد و از خرمن پرفیض آن حکیم عارف بهره برد. استاد شهید مرتضی مطهری (ره) در این زمینه می‌گوید:
«بزرگترین حسنه حکیم سبزواری، مرحوم حکیم ربانی، عارف کامل الهی، فقیه نامدار، آخوند ملا حسینقلی همدانی درجزینی است، این مرد بزرگ و بزرگوار که فرزند یک چوپان پاک سرشت بود، برای ادامه تحصیل از همدان به تهران آمد، جاذبه معنوی حکیم سبزواری او را به سبزوار کشانید، مدتی که تاریخ و مقداری را فعلاً نمی‌دانم، درحوزه آن حکیم شرکت کرد.
اگر همه شاگردان حوزه حکیم سبزواری به حضور وی در حوزه او افتخار می‌کنند، حوزه حکیم به حضور چنین مردی مفتخر است.»
آخوند ملا حسینقلی همدانی بعد از آن که از کوثر زلال معرفت و حکمت جرعه‌ها نوشید و از انفاس قدسی و رهنمودهای علمی و معنوی ملاهادی سبزواری ذخیره‌ها اندوخت، کوله راه سفر بست و برای ادامه تحصیلات راهی نجف گردید.
 آخوند همدانی در حوزه علمیه نجف به حلقه درس شیخ مرتضی انصاری(ره) پیوست، او سخنان استاد در درس‌های فقه و اصول را به رشته تحریر کشید، آخوند همدانی تا پایان زندگی آن استاد فرزانه، در درس او شرکت می‌کرد.
 او در مکتب شیخ انصاری به آن پایه از مقام فقهی رسید که او را از «اکابر فقهاء شیعه» قلمداد کردند، آخوند همدانی بعد از ارتحال شیخ انصاری، به تدریس درس خارج فقه و اصول پرداخت، برخی از شاگردانش مباحث فقهی وی را تقریر نموده‌اند.
مراحل سیر سلوک
آخوند ملا حسینقلی همدانی افزون بر تحصیل فقه و اصول و علوم رایج حوزه، به تهذیب نفس و کسب کمالات معنوی پرداخت و در درس آقا سید علی شوشتری که بزرگترین مربی اخلاق و عرفان آن عصر بود، شرکت کرد.
ملاحسینقلی همدانی از همان جلسه اول، مورد عنایت ویژه استاد قرار گرفت و در زمره شاگردان خصوصی آن بزرگوار محسوب شد، او طریقه آشنایی خویش را با آقا سید‌علی شوشتری چنین بیان کرده است:
«مدتی بود که درنجف اشرف به درس شیخ انصاری حاضر می‌شدیم، تا این که روزی متوجه شدم که شیخ همواره روزهای چهارشنبه به منزل آقا سیدعلی شوشتری می‌رود، من نیز روزی بدانجا رفتم و شیخ را دیدم که چون شاگردان نشسته و سید هم بر مسند استادی جای گرفته بود. با خود گفتم که من نیز باید همیشه به این درس حاضر شوم. چون برخواستم، سید رو به من کرد و گفت: اگر خواستی تو نیز بیا و از آن روز به بعد، پیوسته به حضورش شرفیات شده و بهره‌ها بردم».
در عظمت مکتب سید علی شوشتری، همین کافی است که شیخ انصاری با این که در علوم نقلی، استاد کل و نمونه عصر خویش بود و سید شوشتری یکی از شاگردان او در فقه و اصول بود، با این همه شیخ انصاری در درس اخلاق او شرکت می‌کرد.
آخوند همدانی در مکتب عرفان سید شوشتری، به مراتب عالی سیر و سلوک معنوی نائل شد، استاد به او علاقه ویژه‌ای داشت، علاقه استاد به او چنان بود که وقتی آخوند در مدرسه سلیمیه به مرض صعب العلاجی دچار می‌شود، صد تومان به پزشک حاذقی می‌دهد که او را درمان کند، در آن زمان ثروت کم‌تر کسی در نجف به صد تومان می‌رسید.
آخوند همدانی با راهنمایی این استاد عارف، توانست بعد از رحلت شیخ انصاری، مشغول تربیت جان‌های مشتاق و دل‌های آماده شود.
اساتید 
آخوند همدانی دروس مقدماتی را نزد شیخ عبدالحسین طهرانی، حکمت را نزد حاج ملاهادی سبزواری، فقه و اصول را نزد شیخ مرتضی انصاری(ره) و اخلاق و سیر و سلوک عرفانی را نزد سید علی شوشتری فرا گرفت، اساتید دیگری نیز در رشد شخصیت آخوند همدانی تأثیر داشتند که می‌توان در ایران از سید محمد سلطان آبادی(ره) و در عراق، از صاحب جواهر، ملا علی رازی و میرزا محمد حسن شیرازی نام برد.
تعلیم و تدریس فقه و اصول
آخوند پس از رحلت شیخ انصاری، تصمیم جدی گرفته بود که تدریس خارج فقه و اصول را به صورت گسترده و همگانی آغاز کند و برای همین منظور به تنظیم و تکمیل تقریرات درس شیخ همت گماشت، امّا تدبیر الهی سرنوشت دیگری برای او رقم زده بود. زیرا در همان ایام، نامه‌ای از طرف استادش، سید علی شوشتری به او رسید که او را از تدریس فقه و اصول به صورت گسترده و همگانی بازداشت.
 استادش به او توصیه نمود که محور اصلی فعالیت‌هایش را بر ایجاد مکتب اخلاق و عرفان قرار دهد، بر این اساس، آخوند ملا حسینقلی همدانی توصیه استاد را بر روی چشم نهاد و تربیت نفوس مستعد را آغاز نمود، او با گرد آوردن عالمانی مجاهد و مؤمنان مخلص، مشغول تربیت و تهذیب اخلاق و ریاضت آنان گردید تا آنها را از تنگنای دنیا به عالم قدس الهی بکشاند.
حوزه پر برکت عارف همدانی که حدود 30 سال دوام یافت، آن چنان پربار بود که امروزه بعد از گذشت یک قرن از رحلت آن عارف کامل، شاهد آثار و برکات معنوی مکتب تربیتی او هستیم، عارف بلند همت همدانی با این که بیشترین همت خویش را در زمینه تدریس معارف صرف نمود، ولی از آن جا که یکی از شاگردان ممتاز فقه و اصول درس شیخ انصاری(ره) بود، از پرداختن به فقه و اصول غفلت نورزید.
 او صبحگاهان به تدریس اخلاق و عرفان همت گماشته و سپس بر اساس تقریرات درس شیخ انصاری(ره)، به تدریس فقه و اصول می‌پرداخت، محفل درس او حال و هوای دیگری داشت و فضای آن آکنده از عطر معنوی و روحانیت بود.
آن مربی عارف گاهی در اثنای درس از بیم آن که سخنان علمی و لذت تدریس او را از یاد یار و فیض حضور باز دارد و از مبدأ هستی غافل سازد، لحظاتی را به سکوت می‌گذرانید.
به هنگام تدریس، شاگردانش آن چنان تحت تأثیر سخنان او قرار می‌گرفتند که خویش را از یاد می‌بردند و ساعت‌ها محو روحانیت کلام استاد می‌شدند، علامه طباطبایی(ره) نقل می‌کند:
«مرحوم آقا سید علی قاضی می‌فرمود: در ایام تشرفم به نجف اشرف، روزی در معبری فردی را دیدم که کنترل کافی بر خویش نداشت. از یکی پرسیدم: آیا این مرد اختلال فکر و حواس دارد؟ در پاسخ گفت: خیر، او هم اکنون از جلسه درس اخلاق آخوند ملا حسینقلی همدانی برخواسته است و این از خود بی‌خودی که در او مشاهده می‌شود، تأثیر کلام و تصرف روحی آن جناب است.»
آخوند همدانی در تربیت حقیقت جویان، توفیق کم نظیری داشت. سیصد تن از اولیاء الله در محضر انوار او تربیت شدند.
تلاش در راه سیر و سلوک
آن طور که در زندگی جناب ملاحسینقلی همدانی نقل شده است ایشان برای رسیدن به کمال زحمات زیادی کشیدند و در اوایل کار پس از سال‌ها نتیجه گرفته اند.
آیت الله حسن زاده آملی در همایش بزرگداشت مقام شیخ عارفان، آخوند ملاحسینقلی همدانی فرمودند: حضرت آیه الله ملاحسینقلی همدانی پس از بیست و دو سال نتیجه گرفت و کسانی که دیر نتیجه می‌گیرند، پخته‌تر، قوی‌تر و بهتر نتیجه می‌گیرند؛ چون آمادگی و استعدادشان بیشتر می‌شود.
قضیه هم از این قرار بود که آخوند در نجف در ایوانی نشسته بود، چشمش به تکه نان خشکی افتاد که کبوتری برای خوردن آن پر کشید و آمد، ولی نتوانست با منقار آن را خرد کند.
رفت و بار دیگر بازگشت، چند بار رفت و آمد تا این که بالاخره تکه نان را خرد کرد و خورد و دلش آرام گرفت و رفت، جناب آخوند از این واقعه الهام گرفت که باید صبوری کرد.
 به خاطر همین مقام روحی بود که آخوند سیصد تن از اولیاء الله را تربیت کرد و آنها را سه دسته کرده بود‌، یک دسته روزها به محضرش می آمدند، یک دسته شبها بعد از نماز مغرب و عشا و یک دسته هم سحرها شرفیاب می‌شدند.
کرامات اخلاقی ملا حسینقلی
 کرامت نفس و بزرگواری ایشان از جمله خصلت‌هایی است که در شاگردان و یاران او نفوذ کرده بود، در این مورد، علامه طهرانی از نوه آخوند نقل می‌کند:
 «در یکی از سفرهای زیارتی که آخوند با اصحاب‌شان پیاده به کربلا مشرف می‌شدند، در راه، راهزنان بیابانی اموال ایشان را غارت کرده و هر چه دارند، می‌ربایند، سپس که عارف همدانی را می‌شناسند، به حضورشان آمده و هر چه ربوده بودند، تقدیم کرده و معذرت می‌خواهند.
 آخوند ملا حسینقلی فقط کتاب‌های وقفی را که ربوده بودند، پس می‌گیرد و بقیه کتب و اموال را نمی‌گیرد و می‌فرماید «به مجرّد سرقت، من ایشان را حلال کردم؛ چو راضی نشدم به واسطه من خداوند کسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمی‌خواهم به خاطر من لقمه حرام از گلوی کسی پایین برود و موعظه در او بی‌اثر باشد».
وفات
آخوند ملا حسینقلی همدانی پس از عمری تلاش در راه کمال و تربیت انسانهای صالح، در تاریخ 28شعبان1311هـ . ق درکربلاندای پروردگارش را لبیک گفت و روح بلندش به بهشت برین پرواز کرد و در جوار رحمت حق آرمید. پیکر شریف آن مرحوم در صحن مطهرامام حسین(ع) در حجره چهارم صحن به خاک سپرده شد.
پی نوشتها:
بزرگان و سخن سرایان همدان، ج 2، ص 67.
خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 604.
نقباء البشر، ص 674.
تاریخ حکماء و عرفاء متاخر برصدر المتالهین، ص 133.
نقباء البشر، ج 2، ص 676.
رساله لب اللباب، ص 157.
شجره طیبه، ص 6، مقلاات الحنفاء، ص 227.
کیهان اندیشه، ش 15، ص 45.
مهر تابان، ص 139.
/979/ت301/ی
ارسال نظرات