۳۱ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۳:۲۷
کد خبر: ۱۳۹۶۱۱
بخش نخست/جلوه‌های حضور روحانیت در عرصه جهاد؛

از جهاد علمی تا خطوط مقدم میدان های رزم

خبرگزاری رسا - هرگاه جامعه اسلامی از سوی دشمنان بیرونی و درونی در معرض خطر قرار گرفته، روحانیت شیعه، از کیان و مرزهای جغرافیای و اعتقادی اسلام و کشور اسلامی پاسداری کرده است.
ايزدهي
 
حجت الاسلام ایزدهی، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
 
نهاد روحانیّت، ثمره تلاش هزارساله حوزه هاى علمی شیعى و وامدار تلاش عالمان بزرگی است که علاوه بر تدوین مجموعه های گرانبهای علمی، عمر خویش را به طهارت و تقوا گذراندند و با اتّکا به آن، قدرت تسخیر قلوب و بسیج توده ها را یافتند که ثمره آن، اعتماد تدریجی جامعه شیعی و ملّت به روحانیّت بود.

حوزه هاى علمیه میراث دار جهاد علمى فرزانگان دانش دینی و نوابغ علمى است که جان در راه ترویج دین نهاده و در تعمیق و گسترش مبانى و مفاهیم اسلام کوشیدند و در این راه به دور از هر گونه راحتی و فراغت، هجرت ها کردند و حرمان ها دیدند، امّا از تلاش و کوشش علمى باز نایستادند. حوزه علمیه و روحانیّت در کنار مباحث علمی و ترویج شریعت، شریک درد و رنج توده هاى مردم بوده با آنان مى زیستند، درد ایشان را رنج خود مى دانست و در کنار سرشک مردمان سفره عافیت نمى گشود.
 
امام خمینی«ره» در خصوص این ویژگی روحانیت، این گونه اظهار داشته است:
«روحانیون مبارز و متعهد اسلام همیشه پیشتاز و سپر بلاى مردم بوده اند. بر بالاى دار رفته اند و محرومیت ها چشیده اند، زندان ها رفته اند و اسارت ها و تبعیدها دیده اند و بالاتر از همه آماج طعن ها و تهمت ها بوده اند و در شرایطى که بسیارى از روشنفکران در مبارزه با طاغوت به یأس و نا امیدى رسیده بودند، روح امید و حیات را به مردم برگرداندند و از حیثیت و اعتبار واقعى مردم دفاع نموده اند و هم اکنون نیز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع دیگر در کنار مردمند و در هر حادثه غمبار و مصیبت آفرینى شهداى بزرگوارى را تقدیم نموده اند.»«1»

گرچه شاخص عمده نهاد روحانیّت، تبیین و تبلیغ آموزه های دین برای مردم بوده و بیشترین سابقه روحانیّت از سالیان دور، به مباحث علمی در تبیین شریعت جعفری و ترویج آن در سطح جامعه معطوف بوده است و از این روی، عالمان و اندیشمندان شیعه در طول سالیان عصر غیبت، در عرصه هایی مانند، فقه، تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان، دیدگاه شریعت را عرضه کرده و از مرزهای اعتقادی شیعه، مرزبانی کرده و مبلّغان و مروّجان به ترویج و تبلیغ احکام و عقائد آن مشغول بوده اند، لکن در کنار این کار، جهاد با ستمگران، مستبدان و استعمارگران حوزه علمیه را در پیشانى مبارزات اجتماعى سیاسى قرار داده است. این مبارزات گاه در پیکار با حکّام و سلاطین مستبدّ داخلى رخ نموده و گاه در ستیز با استعمارِ قدرت هاى استکبارى جلوه گر شده است.

حضور روحانیت در ادوار مختلف عصر غیبت، به گونه ای بوده است که می توان از آن به عنوان دژى استوار در برابر حاکمیت طاغوت و ظلم و ستم یاد کرد. بلکه به شهادت تاریخ در تمام قیام ها و جنبش هایى که از آغاز غیبت کبرى تاکنون علیه ستم صورت گرفته، یک یا چند عالم شیعه به عنوان رهبرى قیام حضور داشته و یا نقش آفرین بوده اند. که از آن میان می توان به میرزا کوچک خان در نهضت جنگل، شیخ محمد خیابانی در قیام تبریز، میرزای شیرازی در نهضت تنباکو، شیخ فضل الله نوری در جنبش مشروطه، میرزا محمد تقی شیرازی در انقلاب ملّت عراق، سید ابوالقاسم کاشانی در نهضت ملّی شدن نفت و ... اشاره کرد.

امام خمینی«ره» ضمن تأکید بر حضور همه جانبه روحانیت در تمامی اعصار زمان غیبت، از آنان به عنوان رهبران نهضت های انقلابی و پیش کسوت عرصه جهاد و شهادت یاد کرده و همراهی آنان با مردم تا پای جان را ستوده است: «در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى علماى اسلام اولین کسانى بوده اند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است کدام انقلاب مردمى اسلامى را سراغ داریم که در آن حوزه و روحانیت پیش کسوت شهادت نبوده اند و بر بالاى دار نرفته اند و اجساد مطهرشان بر سنگفرش هاى حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟»«2»

با عنایت به این که حضور روحانیت در طول تاریخ عصر غیبت، گستره وسیعی داشته و عرصه های مختلفی را در بر می گیرد، از این روی، با تفکیک این عرصه ها، موارد و مصادیق مختلف حضور روحانیت در گستره جهاد و دفاع را مورد بررسی قرار داده و در نهایت برخی از مصادیق حضور روحانیت در این عرصه ها را از نظر خواهیم گذراند.

برخی از عرصه هایی که روحانیت در محدوده آن در جهاد و دفاع مشارکت داشته اند می توانند در ذیل اموری چون: «صدور فتاوا»، «حضور در جبهه هاى جنگ»، «تقویت روحیه رزمندگان» و «پشتیبانى مالى از جهادگران» قرار بگیرند که به اختصار از نظر می گذرد.

الف) صدور فتوا

با عنایت به این که در روایات اسلامی، فقیهان شیعه، دژهای محافظ اسلام محسوب شده«3» و متصدّی ترویج و توسعه فرهنگ دینداری و دفاع از کیان اسلامی هستند و عملاً عرصه های مختلف جامعه اسلامی را از هجوم فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی دشمنان محافظت می کنند، از این روی، فقیهان متناسب با گونه خطرهایى که از سوی دشمنان و متعرّضان کیان اسلامی، متوجّه مسلمانان مى شد و با درک شرایط زمانى و مکانی و با در نظر گرفتن مصالح جامعه، در قالب اموری چون: «اعلام فتوای جهاد یا دفاع علیه متعرّضان»، «تحریم کالاهاى خارجى»، «منع داد و ستد با بیگانگان» حفاظت از امنیّت جامعه اسلامی را عهده دار هستند.
 
طبیعی است بسط نفوذ استعمار، هجوم دشمنان به کیان اسلامی و تسلّط روزافزون آن بر حیات سیاسى اقتصادى جوامع اسلامى، فتاوای فقیهان در مقابله با آن ها را در پى داشت. چه آن که این فتاوا، مسلمانان را مکلّف به بیرون راندن کفّار مهاجم از سرزمین هاى اسلامى مى کرد و مردم در سایه اعتماد مردم به فقیهان، فتاوای آنان را گردن نهاده و موجبات مقاومت هاى وسیع علیه متعرّضان را فراهم آوردند.

از جمله مواردی که فتاوای فقیهان موجب مبارزه با دشمنان و متعرّضان کیان اسلامی را فراهم آورده و به عنوان پیشینه حضور جهادی، دفاعی روحانیت شیعی محسوب می شود، می توان به فتواى جهادى فقیهانی مانند: سید محمدکاظم طباطبایى یزدى، آخوند خراسانى، میرزا حسن شیرازى، محمد تقى شیرازى، شیخ ‌الشریعه اصفهانى، سیّد ابوالحسن اصفهانى، میرزاى قمى و شیخ جعفر کاشف الغطا اشاره کرد. که برخی از آن ها از نظر می گذرد:

1ـ سید محمد کاظم یزدى
در حالی که در آستانه شروع جنگ جهانى اوّل، استعمار برخى سرزمین هاى اسلامى را مورد تهاجم قرار داده و در این راستا، روسیه تبریز را اشغال کرده و نیروهاى انگلیسی جنوب ایران را مورد تعرّض خود قرار دادند، آیت اللّه سید محمد کاظم طباطبایى یزدى از مراجع آن زمان، در سال 1329 هجرى(1911میلادى) فتوایى مبتنى بر جهاد با استعمار را نه در کشور ایران بلکه در همه سرزمین هاى اسلامى صادر کرد:

در این ایام که دُوَل اروپایى مانند ایتالیا به طرابلس غرب(لیبى) حمله نموده و از طرفى روس ها شمال ایران را با قواى خود اشغال کرده اند و انگلیسى ها نیز نیروهاى خود را در جنوب ایران پیاده کرده اند و اسلام را در معرض خطر نابودى قرار داده اند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانى واجب است که خود را براى عقب راندن کفار از ممالک اسلامى مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهاى ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قواى روسى و انگلیسى از ایران هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهم ترین فرائض اسلامى است تا به یارى خداوند، دو مملکت اسلامى از تهاجم صلیبى محفوظ بماند.«4»

مراجع دیگر نیز همراه با ایشان، با صدور فتوایی مشابه، دفاع از کیان اسلامی و مقابله با تهاجم دشمنان به سرزمین اسلامی را خواستار شده اند که از آن میان می توان به صدور فتواى مشترک از سوى فقیهانی چون: آخوند خراسانى، عبداللّه مازندرانى، شیخ ‌الشریعه اصفهانى و سید مصطفى کاشانى در خصوص مقابله با تهاجم بیگانگان به سرزمین هاى اسلامى و تکلیف مسلمانان، اشاره کرد.«5»

با صدور این فتاوای جهادی، دفاعی، واعظان و خطیبان با اعلان این فتاوا بر منابر دینی، مردم را به جهاد و دفاع ترغیب کرده و فرایند صدور فتوا و تبلیغ خطیبان، نقش بسیار زیادی در سرنوشت جنگ داشته و آثار بسیاری را دربر داشت.

2ـ محمد تقى شیرازى

از جمله فقیهانی که نقش بسیار زیادی در مقابله با انگلیس در کشور عراق داشته و فتاوای ایشان در خصوص مقابله با حضور نیروهای انگلیس در جنگ جهانی اوّل در کشور عراق، به مقابله مردم با نیروهای انگلیسی انجامید، می توان به آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی اشاره کرد. به عنوان نمونه ایشان همزمان با اعلام جنگ اوّل جهانى از سوى متفقین علیه عثمانى و حمله به متصرفات آن کشور، با صدور فتوایی(1332 قمرى، 1914میلادى) خطاب به مسلمانان این گونه اظهار داشته است:

اى مسلمانان در حفظ حدود بصره مسارعت نمایید در مساعدت برادران دینى خود. عجله نمایید در اجابت استغاثه آن ها و به فریاد آن ها برسید. مشاهد ائمه خود را دریابید و دفاع از تجاور دشمنان دین بکنید. بدانید اى مسلمانان و آگاه باشید که بر عموم مسلمانان مساعدت مسلمین و سادات و علمایى که براى دفاع از ثغور بصره مسارعت و مسابقت جسته اند، لازم و واجب گردیده است.«6»

بلکه ایشان با پایان یافتن جنگ جهانى اوّل و اشغال عراق به وسیله انگلیس نیز براى بیرون راندن متجاوزان(1338 هجرى،1920میلادى) نیز فتوایی مبنی بر ادای فریضه دفاع از حوزه دین و اماکن مقدّسه از لوث وجود کفّار، حفاظت از نوامیس مسلمانان و اقدام به نصیحت، تشویق، بسیج، ترغیب و هشدار را واجب اعلام داشته،«7» و مطالبه مردم عراق از حقوق خویش را خواستار شده و در راستای اقدامات حق طلبانه و با عنایت به صلح و امنیّت کشور، استفاده از اسلحه و جنگ مسلّحانه با نیروهای انگلیسی در صورت عدم پذیرش خواسته های مردم را خاطر نشان کرده است. بدیهی است این فتوا به ملت عراق اجازه داد تا مسلّحانه از حق خود دفاع کند. که پس از فوت میرزا محمد تقى شیرازى و با گذشت چهارماه پس از صدور این فتوا و با جانشینی شیخ ‌الشریعه اصفهانى به رهبرى انقلاب مردمی، سرانجام انگلیس با نهایت ذلّت مجبور به پذیرفتن استقلال این بخش از سرزمین بزرگ اسلامى شد.«8»

امام خمینى بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى درباره نقش میرزا محمد تقى شیرازى در حوادث آن روز این گونه اظهار داشته است:
«وقتى که انگلیسى ها هجوم آورده بودند به عراق و عراق را در معرض استعمار قرار داده بودند، یک پیرمرد به مردم امر کرد و حکم دفاع داد و قیام کردند مردم و ملّت عراق را نجات دادند. این یک قدرتى بود از یک پیرمرد و آن میرزاى شیرازى دوّم است.»«9»
«عشایر آمدند خدمت ایشان و ایشان حکم جهاد داد. جهاد کردند، کشته دادند، کشته شدند تا مستقل کردند عراق را. اگر نبود، حالا ما اسیر بودیم حالا ما هم جزو مستعمره انگلستان بودیم آن هم با جدیّت علما واقع شد.»«10»

3ـ میرزاى قمى

هنگامی که فتحعلی شاه در سال 1212 بر تخت نشست و اداره امور از هم پاشیده کشور را به عهده گرفت، عباس میرزا ولی عهد خود را برای دفاع در مقابل سپاه روس که تا حوالی رود ارس را تصرف کرده بودند، روانه آذربایجان کرد در حالی که شاه قاجار در سال 1223 قمرى و پنج سال پس از شروع جنگ به ناتوانى خود در تجهیز سپاه تهیه اسلحه و امکانات و بسیج مردم پى برده بود، براى جلب حمایت حوزه هاى علمیه به مراجع و در رأس آنان میرزاى قمى متوسل شد و پیک هاى ویژه اى را به حوزه هاى علمیه قم نجف کربلا، سامرا، اصفهان و کاشان فرستاد و از علما استمداد جست.«11»
 
میرزای قمی از جمله فقیهان صاحب نام عصر قاجاریه و معاصر سلطنت فتحعلی شاه، بود که با صدور فتوایی جنگ با کفّار را صادر کرده و در این راستا خواستار استمداد مردم به حاکمان مسلمان در مبارزه با کفار داده است. وی در راستای استمداد به حاکمان قاجار و در مبارزه با کفار، در طول جنگ ده ساله ایران و روس (1218تا1228هجرى)، جهاد با نیروهاى متجاوز را واجب دانست. بلکه شیخ جعفر کاشف الغطا از برزگ ترین فقیهان و مراجع شیعه نیز با صدور اجازه جهاد براى پادشاه حاکم در کتاب کشف الغطأ به فتحعلیشاه اجازه مى دهد تا به نیابت از وى امر جهاد را سامان داده، به تجهیز سپاه در مقابله با روس ها بپردازد. وی معتقد بود که هجوم کفار روسى به هر نحوى باید دفع شود؛ زیرا اساس اسلام و کیان اسلامى در خطر بود و دفع و مقابله با دشمن جز از طریق تقویت و حمایت حکومت میسّر نیست.«12»

در نتیجه این جنگ نه ساله میان ایران و روسیه، گرجستان و قسمت اعظم قفقاز توسّط روسیه اشغال شد و پس از آن، فتحعلی شاه تا سیزده سال مشغول آشوب های خراسان و فتنه عثمانی بود و در این مدت روس ها نقض عهد کرده و به سر حدات ایران تجاوز می کردند و چون مسلمانان، شاه را قادر به مقابله با سپاه روسیه نمی دیدند به مرحوم آقا سید محمد مجاهد پسر صاحب ریاض روی آوردند و از وی خواستند با صدور فرمان جهاد دست روسیه را از سر آنها کوتاه نماید و سپاه ایران، شهرهای قفقاز را مسترد دارند. از این رو ایشان امر به جهاد نمود و خود با جماعت بسیاری از علما و طلاب و متدینین برای جهاد رفتند.

ب) حضور در جبهه هاى جنگ

1ـ انقلاب عراق

روحانیت در طول سوابق مبارزاتی خویش، به صدور فتوا اکتفا نکرده بلکه خود، عملاً در جبهه های جنگ حضور یافته و اجتهاد علمی را به جهاد عملی ضمیمه کرده است. بر اساس گزارش هاى تاریخى، روحانیت در بسیارى از جنگ ها، در معرکه و میدان نبرد مشارکت داشتند. این حضور، گاه به صورت فرماندهى بخشى از نیروهاى رزمنده و گاه در قالب تشویق و ترغیب رزمندگان اسلام در استمرار جهاد علیه قدرت هاى اجنبى جلوه گر مى شد.

به عنوان نمونه علما و بزرگان دینى در طول جنگ جهانى اوّل و در حمله انگلیسى ها به عراق و مقاومت دلیرانه اى که مردم مسلمان عراق در سایه فتاوا و رهبرى مراجع عالیقدر در مقابل نیروهاى مهاجم انجام دادند، حضورى فعّال داشتند. در طول این جنگ، آیت اللّه سید محمد کاظم یزدى، مرجع تقلید وقت که به علّت پیرى نمى توانست در نبرد شرکت کند، فرزند بزرگ خود، سید محمّد، را که از فضلاى حوزه نجف بود، راهى جبهه کرد که به شهادت وی پس از چند ماه مبارزه در یکى از جبهه ها انجامید. روحانیون بسیاری در این نبردها که به خاطر شرایط خاصّ، به صورت جنگ های چریکی انجام می شد، شرکت داشتند. به عنوان نمونه سید ابوالقاسم کاشانى و سید محمد تقى خوانسارى در کنار هم در خط مقدم مشغول جنگ بوده و وقتی که آتش پرحجم دشمن و بمباران هاى شدید، مجاهدان را زمین گیر کرده بود و برخى نیز آماده فرار شده بودند. آیة الله کاشانى که در آن زمان در سن جوانی قرار داشت به نیروهاى جبهه سرکشى مى کرد.«13»

آیت اللّه مرعشى نجفى نیز از جمله روحانیونی بود که در آن جنگ حضور داشته و مسؤولیت سقایى جهادگران مسلمان را عهده دار بوده. ایشان در خصوص نقش آیت اللّه کاشانى و نائینى در آن پیکارها این گونه اظهار کرده است:
«گرچه نائینى در ردیف مراجع بزرگ تقلید مانند میرزا محمد تقى شیرازى مرکز توجّه عام نبود ولى او و چند تن دیگر از علما مانند سید ابوالقاسم کاشانى و میرزا رضا ایروانى در این جهاد خیلى فعّال و درگیر بودند و حتى اقدامات و فعالیّت هاى مراجع بزرگ تقلید در آن جهاد بر اثر تشویق نائینى و دوستان همفکر او انجام مى گرفت.»«14»

در این نبردها، شمارى از علما، مجروح شدند و یا به شهادت رسیدند و گروهى از جمله میرزا محمد رضا فرزند میرزاى شیرازى دوّم به اسارت دشمن درآمدند و به وسیله نیروهاى انگلیس به جزیره هنگام در خلیج فارس تبعید شدند.«15»

در مجموع نیروهاى مردمى به رهبرى علما به مدّت هجده ماه در ناحیه کوت العماره عراق سرسختانه در برابر ارتش اشغالگر انگلیس مقاومت کرده با عملیات چریکى قدرت هرگونه تحرّک مؤثرى را از آنان گرفته بودند و اگر پیروزى نهایى متفقین و شکست آلمان نبود، انگلیسى ها موفق به درهم شکستن مقاومت هاى مردمى و نهضت روحانیون و اشغال عراق نمى شدند.«16»

امام خمینی در تأیید نقش علماى شیعه در مقاومت مردم عراق در برابر تهاجم انگلیس این گونه اظهار داشته اند:
«در قضیه عراق اگر چنانچه این مجاهدات علماى عراق نبود، ازدست مى رفت پسر سیّد در جنگ کشته شد، علماى این جا تفنگ به دوش گرفتند رفتند مقابله. مرحوم آقا سید محمد تقى خوانسارى(را) با یک عده دیگرى اسیرش کردند و بردند در خارج.»«17»

2ـ هجوم وهابیت

در نخستین دهه قرن نوزدهم میلادی و سیزدهم هجری شهرها و روستاهای عراق در معرض حملات وهابیون قرار گرفت به ویژه در شهر کربلا و نجف که در طی سالهای 1216 تا 1225هجری چندین بار مورد شدیدترین تهاجمات واقع شد وهابیون بیابانگرد با عقائد افراطی ضد شیعی و خشونت فراوان به تخریب و قتل و غارت در این بلاد پرداختند؛ آن ها حتی در ایام زیارت حج و عید غدیر به زوار شیعه و سایر بلاد تاختند، گنبد و بارگاه ائمه شیعه را خراب کردند، اشیای قیمتی و جواهرات را غارت نموده و شیعیان را به وضعی فجیع کشتند که تعداد این کشته ها بین پنج تا بیست هزار نفر برآورد شده است.«18»

این حملات در شهر نجف جلوه ای دیگر داشت. در شب نهم ماه صفر سال 1221 ابن سعود وهابی با جمع کثیری به سوی نجف لشکر کشی کرد و در بیرون شهر موضع گرفت تا شب به پایان برسد و هوا روشن گردد ‌آنگاه وارد شهر گردد و آن را به تصرف و اشغال خود در آورد. مردم نجف که شنیده بودند وهابی ها قصد حمله دارند شهر را خالی کرده و به عشایر عراق پناهنده شده بودند و در این میان شیخ جعفر کاشف الغطا با جمعی از علما که حدود دویست نفر می شدند همه سلاح بر دوش و جان بر کف ماندند تا از عزت و شرف خود و کیان اسلام و حرم امیر المومنین دفاع کنند.
 
کاشف الغطا نیروهای خود را سازماندهی کرد و دستور داد درب های ورودی شهر را بستند و پشت آن ها را سنگ چین کردند و برای نگهداری از هر درب، چند تن از رزمندگان را گماشت و بقیه را از داخل مامور کرد تا از دیوار شهر محافظت کنند. او با درایت و کفایتی که از خود نشان داد موجب قوت قلب رزمندگان اسلام شد و با چهار روز مقاومت وصف ناپذیر تعدادی از افراد دشمن به هلاکت رسیدند و محاصره شهر در هم شکست و ابن سعود و همراهان وی مایوس و با دست خالی عقب نشینی کردند و آنان که از حمله به نجف طرفی نبستند دیوانه وار به کربلا یورش بردند و به قتل و غارت مردم پرداختند و این در حالی بود که ساکنین کربلا بیش از نجف بودند.«19»
 
آن چه در این خصوص قابل توجّه است این که اهالی نجف به دستور علمای دین و تحت اشراف شیخ جعفر کاشف الغطا به اسلحه های رایج زمان مسلح بودند و در خارج از شهر تمرین تیراندازی می کردند و چنانچه گفته شد، برادر صاحب جواهر توسط یکی از همین افراد که تمرین تیر اندازی می کرد اشتباها کشته شد؛ بلکه در احوالات سید محمد جواد عاملی آمده است که ایشان رساله أی در باب وجوب حمل سلاح و آموزش تیراندازی و دفاع از شهر نجف که در آن زمان ام القرای دین اسلام تلقی می شد نوشت و شیخ جعفر کاشف الغطا طلبه ها را تشویق به ورزش می کرد و حتی در این راه در خانه خود زورخانه ای برای ورزش طلاب ایجاد کرد.

3ـ استعمار فرانسه

در پایان جنگ جهانى اوّل لبنان به اشغال نیروهاى متفقین درآمدو در سال 1923میلادى جامعه ملل لبنان و سوریه را که تحت قیمومیت حکومت عثمانی بود، به طور رسمى تحت قیمومت فرانسه درآورد.

آیت اللّه سید عبدالحسین شرف الدین هم در دوره عثمانى ها و هم در عصر فرانسویان زحمات بسیارى را در راه آزادى ملّت لبنان متحمل شد. مجاهدات او در دوره عثمانى ها، منحصر به امور دینى بود، امّا در دوره سلطه فرانسویان کار سیاسى او آغاز شد. وى در این دوره به بیدارى افکار مردم و توجه دادن آنان به ظلم و فساد فرانسویان پرداخت و با تشکیل اجتماعاتى افراد مورد اطمینان شجاع و وطن خواه را به مبارزه با بیگانگان دعوت کرد. وى عالمان دینى و رهبران لبنان را در منطقه اى کوهستانى گرد آورد و پس از توجیه لازم فتواى جهاد را علیه حضور فرانسه در لبنان صادر کرد. سایر علما نیز این فتوا را تأیید کردند و با هدف تشویق مردم به جهاد علیه بیگانه راهى شهرهاى خود شدند. با صدور این فتوا، گروه هاى مختلف مردم به خانه اش سرازیر شده طومارهایى براى سرنگونى حکومت فرانسویان و ایجاد لبنان مستقل امضأ نمودند.

کار او در مبارزه با فرانسه به جایى رسید که فرانسویان حکم اعدام او را صادر کردند، به خانه اش هجوم بردند و کتابخانه ارزشمندش را به آتش کشیدند. او ناگزیر به ترک لبنان شد، مدّتى را در سوریه گذراند ولى چون آن جا نیز تحت سیطره فرانسه بود، به فلسطین و مصر رفت و محافل سیاسى مذهبى متعدّدى را بنیان نهاد و سرانجام با استقلال لبنان به میهن بازگشت.«20»

ج) پشتیبانى مالى

عالمان و روحانیت شیعه علاوه بر صدور فتوا و حضور مستقیم در صحنه هاى جنگ، پشتیبانى مالى از مبارزان و مجاهدان را نیز بر عهده گرفته و در مواردی که جهاد و دفاع نیازمند امکانات و پشتیبانی مالی بود، آنان با دعوت مسلمانان متدیّن به پرداخت بخشی از هزینه جنگ در قالب زکات یا هر قالب دیگری، حمایت مالی از رزمندگان را عهده دار می شدند. به عنوان نمونه میرزا محمد تقى شیرازى پس از دعوت مردم عراق به قیام علیه انگلیس براى آن که ملت مسلمان عراق از لحاظ تجهیزات بتوانند با دشمن مقابله کنند، فتواى مشهورى صادر کرد که طبق آن هزینه مجاهدان از راه زکات اموال مسلمانان تأمین مى شد. با صدور این فتوا، گروه هاى بسیارى از مردم عادى و مرفّهین زکات خود را در اختیار رهبر انقلاب عراق گذاشتند تا در راه جهاد ضداستعمارى صرف شود.«21»

میرزای قمی نیز که در اوج جنگ هاى ایران و روس مورد پرسش از اختصاص خراج براى مصرف در جبهه هاى جنگ قرار می گیرد، در پاسخ، اختصاص بخش از مالیات اسلامی در قالب خراج اراضی خراجیه که مصرف آن برای مصلحت مسلمانان در نظر گرفته شده است را برای دفع حاجت مدافعین از کشور اسلامی جایز دانسته است: هرگاه کفّار بخواهند تسخیر مسلمین کنند و اذیت به ایشان برسانند و بلاد و اموال آن ها را متصرف شوند، دفاع آن ها واجب است و خراج اراضى خراجیه در مذهب موضوع است از براى مصالح عامّه مسلمین و از اعظم آن ها مجاهدت است و مدافعین از اسلام نوعى هستند از مجاهدین و به مصرف ایشان رسانیدن جایز است و در تعیین مقدار و رسانیدن به آن مصرف و حقیر به قدر حصّه خود راضى ام که به قدر دفع حاجت مجاهدین و مدافعین به ایشان داده شود از وجوه مالیات یعنى خراج اراضى خراجیّه.«22»

شیخ جعفر کاشف الغطا نیز در سفر به ایران همزمان باجنگ اوّل ایران و روس به شاه براى جهاد با کافران و گردآورى سربازان و ستاندن مالیات و زکات از مردم به منظور سامان دادن سپاه اجازه رسمى داد.«23»

خاتمه

روحانیت شیعه، علاوه بر تصدّی مباحث علمی اسلام، ارائه دیدگاه شریعت در موارد مختلف، پاسخ گویی به پرسش ها و نیازمندی های فکری، اعتقادی و عملی مردم مومن، برطرف کردن شبهاتی که اعتقاد مردم را مورد تهدید قرار می دهد، هرگاه جامعه اسلامی از سوی دشمنان بیرونی و درونی در معرض خطر قرار گرفت، از کیان و مرزهای جغرافیای و اعتقادی اسلام و کشور اسلامی پاسداری کرده و هرگاه جامعه اسلامی، نیازمند حضور آنان در خصوص حفظ نظام، اتّحاد اسلامی، انسجام مردمی، مقابله با استبداد، دفاع در برابر مهاجمان به مرز و آیین بود، نه تنها از حضور در این امور دریغ نورزیدند، بلکه با پیشگامی در این راه، مردم را بدین سو خوانده و با پشتیبانی فراگیر مردمی، عملاً جبهه ای مستحکم در برابر هجوم دشمنان، ایجاد کرده اند.

دفاع از کیان اسلامی از سوی روحانیت در طول سالیان دراز عصر غیبت که در راستای «نفی سبیل کفار بر مسلمانان»«24» و عدم سلطه کفر بر مرز و بوم کشور اسلامی انجام می شد، در قالب مقابله با تهاجم فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بود که هرکدام راهکارهای خاصّی برای مقابله داشت. آن چه در میان موارد فوق، بیشتر، مورد توجّه قرار گرفته است، شرکت روحانیت در مقابله نظامی با متعرّضین به کیان اسلامی بود که در زمان های مختلف و در قالب های مختلف انجام شده و عملاً در بسیاری از موارد به کوتاهی دست متعرّضان انجامیده است. بلکه این قضیه به عنوان پیشینه ای روشن در سابقه روحانیّت درج شده و عملاً روحانیت را در ذیل پاسداران اساسی مرز و بوم کشور اسلامی جای داده است.
 
روحانیّت شیعه در عصر حاضر علاوه بر عمل بر اساس آموزه های شریعت در این خصوص، با الگو گرفتن از این سلف صالح، پاسداری از عرصه های مختلف نظام اسلامی را بر عهده گرفته و عملاً با حضور حدِّاکثری در جبهه های جنگ تحمیلی، و با به جای گذاردن بیشترین درصد شهیدان در میان اصناف و گروه های جامعه، کارنامه ای درخشان از خود به یادگار گذارده است. /909/ز501/ر

پاورقیها:
1. امام خمینی، صحیفه امام، ج21، ص97
2. همان، ص275
3. الفقهاء حصون الاسلام کحصن سور المدینة لها، فقیهان، قلعه‏ها و دژهاى محکم اسلام‏اند (و از اسلام حفاظت مى‏کنند) همانند حفاظت دیوار شهر نسبت به شهر؛ کافی، ج1، ص38
4.محمد حسین کاوسی عراقی، جهادیه، فتاوی جهادیه علما و مراجع در جنگ جهانی اوّل، ص106، 105
5. ر.ک. رسائل و فتاوای جهادی، محمد حسن رجبی، ص236ـ 244
6. محمد حسین کاوسی عراقی، جهادیه، فتاوای جهادیه، ص70
7. همان، ص108
8. همان ص107
9. امام خمینی، صحیفه امام، ج 13، ص358
10. همان، ج3، ص243
11. محمد تقی سپهر، ناسخ التواریخ، سلاطین قاجار، ج1، ص184
12. ر.ک. شیخ جعفر کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ص394
13. سلیمانى آرانى، دیدار با ابرار، ج44، ص37
14. عبدالهادی حائری، تشیع و مشروعیت، ص169
15. علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج1و 2، ص176
16. سلیمانى آرانى، دیدار با ابرار، ج62، ص27
17. امام خمینی، صحیفه امام، ج3، ص243
18. سید احمد موثقی، جنبش های اسلامی معاصر، ص 148 - 149.
19. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 4، ص 100.
20. عبدالحسین شرف الدین، النص و الاجتهاد، ص15ـ 14
21. عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، ص386
22. میرزای قمی، جامع الشتات، ص348ـ 347
23. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص101
24. لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلاً، سوره نساء، آیة 141
 
کتاب نامه:
1. قرآن کریم.
2. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1403 ق.
3. حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران: امیرکبیر، 1364.
4. خمینی، روح الله، صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378 ش.
5. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش.
6. دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران: بنیاد فرهنگی امام رضا، 1360
7. رجبی، محمد حسن، رسائل و فتاوای جهادی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378
8. سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ، سلاطین قاجار، تهران: انتشارات کتب اسلامیه
9. سلیمانى آرانى، حبیب اله، دیدار با ابرار سیماى کاشان، قم: انتشارات بشیر، 1375
10. شرف الدین، عبدالحسین، النص و الاجتهاد، قم: مطبعة سیّدالشهداء، چاپ اوّل، 1404 ق.
11. عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم: کتابخانه آیت‏اللَّه العظمى مرعشى نجفى، 1362.
12. کاشف الغطاء، شیخ جعفر،کشف الغطاء، اصفهان: انتشارات مهدوی
13. کاوسی عراقی، محمد حسین، جهادیه، فتاوای جهادیه علما و مراجع در جنگ جهانی اوّل، تهران: وزارات امور خارجه، 1375
14. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407 ه.ق.
15. موثقى، سید احمد، جنبش‏هاى اسلامى معاصر، تهران: سمت، 1374.

ارسال نظرات