۲۱ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۴
کد خبر: ۱۰۰۳۷۱
برگی از سیره علمی امام عسکری

یک قدم تا عصر

خبرگزاری رسا ـ آثار مکتوب عالمان به گسترش اندیشه امامان شیعه کمک می‌کرد و عاملی مهم برای جلوگیری از پیش‌روی افکار انحرافی فرقه‌های مختلف و گرایش به آنها شمرده می‌شد. گروهها و مکتب‌های التقاطی آن دوره مانند صوفیان، غُلات، مُفَوّضه، واقفیه، دوگانه پرستان و سایر دگراندیشان در مقابل تدابیر امام راهی از پیش نبرده و نقشه‌های خود را نقش برآب دیدند.
گل + ولادت+ جشن+ ميلاد

هادی الیاسی

خانه امام هادی (علیه السلام) در مدینه به سال 232 ق پرنور از جمالش شد. [1] پدر بزرگوارش او را «حسن» نام نهاد. مادرش حدیثه[2] یا سوسن[3] بانوی عارفه و پارسای خانه امام بود. هنوز چند سالی از عمر شریفش نمی‌گذشت که پدرش به دستور حکومت عباسی به سامرا تبعید شد. او نیز همراه با پدر به سامرا رفت و تحت نظر حکومت عباسی در مرکز لکشرگاه (عسکر) سکونت یافت.

پیشوای یازدهم شیعیان صاحب القابی همچون اَلاَخیر، التّقی، الحسن الخالص، الحسن العسکری، الرّفیق، الزّکی و السّراج است. کنیه‌هایی نیز برای امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از: ابن الرّضا؛ امام حسن عسکری (علیه السلام)، پدر و جدّش به ابن الرضا مشهور بودند. [4] ابوعبداللّه؛ کنیه سه امام امام حسین، امام صادق و امام حسن عسکری (علیهم السلام) است. [5] ابوالخلف نیز کنیه امام حسن عسکری (علیه السلام) است. [6] امام به کنیه‌های دیگری مانند ابومحمّد، ابومحمّد الحسن الخالص، ابومحمّدالعسکری و ابوالحسن نیز شناخته می‌شود.

امام حسن (علیه السلام) 22 ساله بود که پدر گرامیش به شهادت رسید. از آنجا که حکومت عباسی از آزادی امام احساس خطر می‌کرد، ایشان را نیز همانند پدر بزرگوارش به اجبار در سامرا سکونت داد. این احساس خطر حکومت عباسی از ناشی از دو جهت بود. نخست آنکه حکومت عباسی از ارتباط امام با شیعیان و علویان بیم داشت و آزادی امام را مساوی با قدرت یافتن شیعیان و در نتیجه تضعیف خود می دانست. حساسیت دیگر نیز به دلیل اطلاع یافتن حکومت از اعتقاد شیعیان به تولد مهدی موعود در دوره امامت حضرت عسکری (علیه السلام) بود.

امام عسکری (علیه السلام) در برخود با سیاست مزورانه عباسیان که از زمان مأمون و عهد امام رضا (علیه السلام) آغاز گردیده بود، رویه پدارانش یعنی بی‌توجهی به ظواهر و کناره‌گیری از امور حکومتی و عدم دخالت در آنرا در پیش گرفت. عباسیان که می‌خواستند با وارد ساختن امامان به حکومت و دربار، پایگاههای معنوی اهل بیت (علیهم السلام) در بین مردم را برچینند. از طرفی حکومت با این اقدام می‌توانست تحرکات و فعالیت های ایشان را نیز زیر نظر گرفته و امام را از یاران و شیعیان دور سازد. محدودیت‌ها بر پیشوای یازدهم به حدی بود که امام بعد از اقامت اجباری در سامرا مجبور بود هر دوشنبه و پنجشنبه در بارگاه خلیفه حضور یابد.

با این وجود امام عسکری (علیه السلام) در مدت امامت خویش توانست اقدامات مؤثری را در تقویت نظام اعتقادی و بنیه علمی تشیع سامان دهد. خنثی ساختن سیاست عباسیان در رابطه با خدشه دار کردن چهره امامت با ورود اهل بیت به دستگاه های حکومتی، پی‌گیری حرکت ها و جنبش‌های علمی، آموزش‌های عقیدتی، نظارت بر پایگاه های مردمی و شیعیان و پشتیبانی و تجهیز آنها و آماده سازی جامعه شیعیان در مسأله غیبت پاره‌ای از مواضع امام عسکری(علیه السلام) است.  

تشویق عالمان و بزرگان شیعیه برای نشر احادیث با مرجعیت امامان شیعه از جمله اموری است که در حیات پربرکت امام عسکری (علیه السلام) و تحت هدایت امام صورت پذیرفت. در عصر امام عالمان بزرگ شیعی آثار بسیاری را تألیف کردند که در راه حفظ و انتقال میراث گرانبهای تشیع مفید فایده و اثربخش بود.

از جمله عالمان شیعه که در این عصر به مکتوب کردن احادیث و آثار علمی خویش روی‌آوردند می‌توان به چهره‌های ذیل اشاره کرد:
«محمدبن خالد برقی» از علمای برجسته شیعی و صاحب آثار ارزشمندی است. فرزندش که از یاران امام عسکری (علیه السلام) بود کتاب «المحاسن» را نگاشت. این کتاب دائرة المعارفی از احادیث امامان شیعه در زمینه‌های مختلف دینی بود.

از دیگر مؤلفان دوران امام عسکری (علیه السلام) «حسین بن اشکیب سمرقندی» است. او مدتی در قم خادم حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود. حسین بن اشکیب کتاب‌های بسیاری را تألیف نمود که از جمله آنها «الرد علی الزیدیة» و در طرد اندیشه‌های زیدیه نگاشته شده است.

آثار مکتوب عالمان به گسترش اندیشه امامان شیعه کمک می‌کرد و عاملی مهم برای جلوگیری از پیش‌روی افکار انحرافی فرقه‌های مختلف و گرایش به آنها شمرده می‌شد. گروهها و مکتب‌های التقاطی آن دوره مانند صوفیان، غُلات، مُفَوّضه، واقفیه، دوگانه پرستان و سایر دگراندیشان در مقابل تدابیر امام راهی از پیش نبرده و نقشه‌های خود را نقش برآب دیدند.

آگاه ساختن فیلسوف مشهور عراق به نام «اسحاق کندی» از جمله ارشادهای امام در راستای حفظ تفکر و اندیشه صحیح است. آن زمان که عده‌ای از فلسفه یونان تأثیر پذیرفته بودند، فرصت را غنیمت شمرده و با نشر افکار خود در صدد بر آمدند تا مردم را نسبت به حقایق دینى گمراه کنند. یکى از این افراد (اسحاق کندى) بود او به سبک فلاسفه کتابى در ردّ قرآن نوشت، چون این خبر به گوش امام عسکرى (علیه اسلام) رسید، یکى از شاگردان کندى را فرا خواند و به او فرمود: به نزد کندى برو و با او انس بگیر و در کارى که پیش گرفته او را یارى کن، چون میان شما دوستى واقع شد، به او بگو مى‏خواهم از شما پرسشى بکنم، اگر متکلّمى با این قرآن پیش شما بیاید و بپرسد آیا جایز است که خداوند از آن سخنى که در قرآن فرموده، معنایى جز آنکه تو اندیشیده‏اى و بدان رفته‏اى، اراده کرده باشد؟ چون او مردى خردمند و صاحب اندیشه است به تو خواهد گفت: آرى جایز است، پس چون به تو این پاسخ را داد، به او بگو: از کجا مى‏دانى شاید آنچه خداوند اراده فرموده غیر از آن معنایى باشد که تو فهمیده‏اى و آن را مراد خداوند پنداشته‏اى.

شاگرد به نزد کندى رفت و مطابق دستور امام رفتارى کرد و این گفتگو را با کندى انجام داد، این سخن در کندى موثر افتاد، چون مردى باهوش و فهیم بود و دانست که به مجرّد احتمال، استدلال باطل مى‏شود و مى‏دانست که اگر این سخن میان شاگردانش شیوع یابد دیگر کسى اندیشه‏هاى او را نمى‏پذیرد و با انتشار چنین کتابى تنها به کوتاه نظرى خود حکم داده است، لذا از تألیف کتاب دست کشید و آنچه را قبلا نوشته بود از بین برد، امّا از آن شاگرد پرسید: تو را سوگند مى‏دهم به من بگویى این سؤال از کجا برایت پیدا شد، شاگرد گفت: بر قلبم عارض شد! کندى گفت: هرگز! کسى مثل تو نمى‏تواند چنین مطالبى را مطرح کند، شاگرد گفت: امام حسن عسکرى (علیه اسلام) این سخن را به من تعلیم نمود، کندى گفت: آرى چنین سخنانى تنها از ناحیه این خاندان ظهور کرده است. [7]

«حسن بن موسی خشاب» از اصحاب امام عسکری (علیه السلام) که آثاری را نیز تألیف کرد. او کتابی در رد افکار واقفیه با نام «الرد علی الواقفیة» نوشت.
علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار آورده است: هنگامی که یکی از شیعیان به امام حسن عسکری علیه السلام نامه نوشته و از وی درباره کسی که بر حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) توقّف کرده ـ و فراتر نرفته است ـ سؤال کرده و می‌پرسد که آیا آنها را دوست داشته باشم یا از آنان بیزاری جویم، امام می‌فرماید: «آیا برای عمویت آمرزش می‌خواهی؟ خداوند عمویت را نیامرزد، از او بیزاری بجوی و من در پیشگاه خداوند از آنها بیزاری می جویم. پس با آنان دوستی نداشته باش، از بیماران شان عیادت مکن و در تشییع جنازه های مردگان شان حاضر مشو و بر امواتشان نماز نخوان، خواه امامی را از سوی پروردگار منکر شوند، و یا امامی را که از سوی خداوند نمی باشد، بر آنها اضافه کند و یا قائل به تثلیث باشند. بدان، کسی که تعداد ما را اضافه بداند، مانند کسی است که از تعدادمان کاسته باشد و امامت ما را انکار کند.» تا قبل از این مکاتبه و جریان، شخص سؤال کننده نمی دانست که عمویش هم در ردیف «واقفیان» است و حضرت او را از این موضوع آگاه ساخت.[8]

توجه به مسائل تاریخی و ضبط وقایع در بین عالمان شیعی در این عصر قابل توجه است، به طوری که آثار متعددی در این زمینه به نگارش درآمد. به عنوان نمونه کتاب «یوم و لیلة» نوشته «بوشنجانی» است که او پس از نگارش کتابش را به امام عسکری (علیه السلام) تقدیم کرد.

اصحاب و یاران علمی امام عسکری (علیه السلام) در این عصر نهضت کتابت را پایه‌گذاری کردند که این تألیفات زمینه را برای پدید آوردن آثار ارزنده‌ای در عصر بعدی در پی داشت. عالمان بزرگی همانند شیخ مفید، شیخ صدوق و کلینی (رحمهم الله) که میراث‌دار مبانی علوم قرآنی، حدیثی، فقهی، کلامی، اخلاقی و حقوقی شیعه‌اند از پیروان این مکتب‌اند.

بدین ترتیب امام عسکری (علیه السلام) با فعالیت دور از چشمان حکومت عباسیان و ارتباط با عرصه علمی و تشویق اصحاب و حمایت‌های خویش مسبب تألیف علوم و نگارش معارف اسلامی و پی‌ریزی نهضت تدوین علوم و معارف اسلامی که در عصر بعدی شد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. اصول کافی، ج 1، ص 503.
2. ارشاد، ص 335.
3. کافی، ص 503، کشف الغمه، ص 192.
4. اعلام الوری، ج 2، ص 131، مؤسّسه آل البیت؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 421.
5. جامع المقال، ص 184.
6. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 421.
7. مناقب آل ابی طالب(ع)، ج 4، ص 424.
8. بحار الانوار، ج 75، ص 274 و 275.


701/ح



ارسال نظرات