۱۰ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۳
کد خبر: ۹۹۳۷۰

بازار و فرهنگ انتظار منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ راهکارهای گسترش فرهنگ انتظار در بازار و اسرار راهیابی به رضایت و برکت مهدوی در کسب و کار در کتاب بازار و فرهنگ انتظار بررسی شد.
بازار و فرهنگ انتظار


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب بازار و فرهنگ انتظار به قلم محمد باقر حیدری کاشانی و به همت سازمان بسیج اصناف استان یزد از سوی انتشارات سبط النبی (ص) منتشر شد.

مطالب این کتاب در پنج بخش تدوین شده است. «سیمای بازار در فضای انتظار»، «سیمای بازاریان مهدوی»، «راهکارهای گسترش فرهنگ انتظار در بازار»، «اسرار راهیابی به برکت مهدوی در کسب و کار»، «هدایت ها و تشریفات مهدوی در بازار» عناوین بخش های پنجگانه این کتاب است.

در بخشی از کتاب با عنوان تشرف در بازار می خوانید: «یکی از علما، در آرزوی زیارت حضرت بقیة الله (عج) بود و از عدم توفیق، رنج می برد. لذا مدت ها ریاضت کشیده بود و در مقام طلب بود.
در نجف اشرف، میان طلاب حوزه علیمه معروف است که هر کس چهل شب چهارشنبه، مرتبا بدون وقفه توفیق پیدا کند که به مسجد سهله برود و نماز مغرب و عشای خود را در آن جا بگزارد، سعادت تشرف به حضور امام زمان (عج) را خواهد یافت و این فیض، نصیب وی خواهد شد.

وی مدت ها در این زمینه کوشش کرد، اما اثری از مقصود ندید. سپس به علوم غریبه و جفر ( علم اسرار حروف و اعداد) و ... متوسل شد و برای رسیدن به مقصود، به ریاضت روی آورد و چله ها نشست و ریاضت ها کشید و باز اثری ندید، ولی به برکت (دعای صبح و شام) و ناله های سحرگاهی صفا و نورانیتی پیدا کرده بود و برخی اوقات، برقی نمایان می‌گشت و بارقه عنایت، بدرقه راه وی می شد. حالت خلسه و جذبه به او دست می داد و حقایقی را می دید و دقایقی را می‌شنید.

در یکی از این حالات، به او گفتند: «شرفیابی به خدمت امام زمان علیه السلام میسر نخواهد شد، مگر آن که به فلان شهر سفر کنی.» هر چند این مسافرت مشکل بود، ولی شوق رسیدن به مقصود، سفر را بر وی آسان نمود.
آن عالم، پس از چندین روز، بدان شهر رسید و در آنجا نیز به ریاضت مشغول گردید و چله گرفت. روز سی و هشتم به او گفتند: «الآن امام زمان (عج) در بازار آهنگران در دکان پیرمردی قفل ساز، نشسته است. هم اکنون برخیز و شرفیاب شو!»

بلند شد و از همان راهی که در عالم خلسه دیده بود، رفت و به در دکان پیرمرد قفل ساز رسید. دید حضرت امام عصر(عج) در آن جا نشسته و با آن پیرمرد، گرم گرفته اند و سخنان محبت آمیز می گویند.
آن عالم می گوید: «چون سلام کردم، ایشان پاسخ سلام مرا دادند و اشاره کردند که سکوت کنم.»

در آن حال، پیرزنی ناتوان و قد خمیده را دیدم که عصا زنان وارد دکان پیرمرد شد و با دست لرزان، قفلی را به قفل ساز نشان داد و گفت: «به خاطرخدا، این قفل را به سه شاهی از من بخر؛ چون من به سه شاهی پول احتیاج دارم.»
پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید که بی عیب و سالم است. گفت: خواهر من! این قفل، هشت شاهی می ارزد. پول کلید آن، بیش از دو شاهی نیست. اگر دو شاهی به من بدهی، کلید این قفل را می سازم پس ازآن، ده شاهی ارزش آن خواهد بود پیرزن گفت: «نه! به این کار نیازی نیست؛ چون من همین الآن به پول آن نیازمندم. اگر این قفل را سه شاهی از من بخری، دعایت می کنم.
پیرمرد، با کمال سادگی گفت: خواهرم! تو مسلمانی و من هم ادعای مسلمانی دارم. چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل، اکنون هم هشت شاهی ارزش دارد. من اگر بخواهم منفعت هم ببرم، آن را به هفت شاهی می خرم؛ چون که در هشت شاهی معامله، بی انصافی است بیش از یک شاهی منفعت بردن. اگر می خواهی بفروشی، من آن را هفت شاهی می خرم و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن، هشت شاهی است. من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم یک شاهی ارزان تر می خرم.
پیرزن باور نمی کرد که کسی آن مقدار برای آن قفل به او بپردازد؛ چرا که هیچ کس حاضر نشده بود که سه شاهی هم از او خریداری کند.
از این رو با خوشحالی، هفت شاهی را از پیرمرد گرفت و رفت.
چون پیرزن از آن جا دور شد، امام (عج) به من فرمود: آقای عزیز! دیدی و تماشا کردی؟ این طور باشید و این گونه بشوید تا ما به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست. ریاضت کشیدن و سفر رفتن هم احتیاج نیست. عمل نشان دهید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما آمد و شد کنم. من از میان همه مردم این شهر، این پیرمرد را انتخاب کرده ام؛ زیرا دین دارد و خدا را می شناسد. این هم امتحانی که داد. از اول بازار این پیرزن، عرض حاجت کرده بود چون او را محتاج و نیازمند می دیدند، همه در مقام آن بودند که قفل را از او ارزان بخرند و هیچ کس، حتی سه شاهی نیز آن را خریداری نکرد و این پیرمرد، به هفت شاهی از او خرید. هفته ای بر او نمی گذرد مگر آن که به سراغ او می آیم و از او احوال پرسی می کنم.»

کتاب بازار و فرهنگ انتظار به قلم محمد باقر حیدری کاشانی در سال1389 با شمارگان 5000 نسخه در 232 صفحه و با قیمت 3200 تومان به همت انتشارات سبط النبی (ص) منتشر شده است./913/ن601/ع

ارسال نظرات