۱۴ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۶
کد خبر: ۷۰۵۸۳۸
یادداشت؛

انقلاب اسلامی و فتنه های فرهنگی

انقلاب اسلامی و فتنه های فرهنگی
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آزمون روش های متفاوت مقابله با انقلاب و پاسخ نگرفتن از آنها، بنیان های مکتب انقلاب مورد هجمه قرار گرفت.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ستیز با مذهب و جلوگیری از اشاعه مذاهب آسمانی حکایتی دیرین دارد که به روایت قرآن کریم و شهادت تاریخ، این ستیز بی وقفه و بی هیچ گذشت و تساهل استمرار داشته است با ظهور اسلام و بعثت پیامبر گرامی آن، حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله یهود و نصاری به سرکردگی علمای دین مایه خود - که با تحریف و کتمان حقایق ادیان حضرات انبیاء سلف (ع) همچون حضرت موسی و حضرت عیسی در پی حکومت دنیایی یا خدمت به حاکمان دنیا مدار بودند تا توانستند بر عناد و دشمنی خویش با اسلام پای فشردند و به فتنه انگیزی و فتنه گری در جامعه اسلام و ایجاد تشتت در صفوف مسلمین اهتمام ورزیدند . این تلاش ها که به طور ویژه ای از حمایت کفار و بت پرستان جزیرة العرب و سران اشراف آنان برخوردار بودند به اشکال مستقیم و غیر مستقیم تجلی می یافتند .

گاه بروز مدعیانی در امر خلافت شکل فتنه را هویت می بخشیده است؛ گاه با تفرقه افکنی در میان پیروان اسلام با طرح مباحثی در باب حکومت و مشکل اعمال حاکمیت (بدون ادعا نسبت به اصل مسئله خلافت)؛ گاه با طرح مباحث عقیدتی و به زیر سؤال بردن اصول اعتقادی و گاه با تحریک قبایل عرب برای ایذاء مسلمانان و وارد ساختن لطمات اقتصادی و اجتماعی بر آنان .

فتنه گری در دهه های نخستین تولد اسلام سبب شد در همان یکصد سال اول انشعابات مختلفی در جامعه اسلامی پدید آید در حالی که ائمه معصومین (علیهم السلام) حضور داشتند و می توانستند به عنوان نقطه رجوع امت اسلام جوابگوی قاطع همه شبهات و سئوالات در همه زمینه ها از جمله اعتقادات، احکام و مسائل حکومت باشند . اما فتنه گران خارجی و داخلی یعنی دشمنان بی نقاب و مزدوران نقابداری که به ظاهر تن به پذیرش اسلام داده بودند و نیز متحجرین کج اندیش و خشکه مقدس های مدعی تر از معصومین (علیهم السلام) آتش فتنه ها را مشتعل نگاه داشته و همواره بر اسلام و امت اسلام ضرباتی دردناک وارد ساختند .

لذا قابل تامل است که خداوند متعال در قرآن کریم بیش از 50 آیه از صیغ مختلف (فتنه) آورده و به انواع فتن و فتنه هائی که در فرا راه بشر است توجه داده و به علاوه آثار مخرب و ویرانگر فتنه و فتنه گری را چه در سطح بشری و غیر اسلامی و یا در درون جامعه و امت اسلامی یادآور شده است .

انقلاب اسلامی و فتنه های فرهنگی

حق تعالی در آیه 7 از آل عمران شیوه آتش افروزی فتنه گران داخلی امت را چنین توصیف می کند که آنها از موارد متشابه شبهه برانگیز و تردید زا بهره می گیرند و آتش فتنه را در میان امت شعله ور می سازند و به تعبیر رسای قرآن - ابتغاء الفتنه - ایجاد گمراهی فساد در دین اقشار و جامعه و ایجاد تردید در باورهای خلق مستضعف . فاماالذین فی قلوبهم مرض فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه .

بدون تردید همانگونه که گفته شد متن واقعه و چهره های پلیدی که در صدر اول در جبهه داخلی عامل آنهمه انحراف و انشعاب شدند و با نفی ولایت معصومین علیهم السلام با انبانی از باورهای پسمانده جاهلی و برداشتهای شخصی و تک بعدی از اسلام سنگ بنای همه کجرویها گردید و به یک جریان ماندگاری تبدیل گشت .

جهت اطلاع بیشتر به نقش و تاثیر فتنه گری در باورهای اصولی در قرن اول اسلام و در نتیجه فرق و گروههایی که بوجود آمد - مراجعه شود به کتاب ارزشمند جاذبه و دافعه - آیة الله شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه .

فتنه گری در عهد معاصر

همان گونه که شهید مطهری خط فتنه گری و انحراف در تفکر دینی را ترسیم می کنند مذهب خارجی گری که در تمامی قرون و اعصار اسلامی به نوعی حضور داشته است در زمان معاصر به صورت حسی گرایی در آثار نویسندگان روشنفکر دنیای اسلام به چشم می خورد.

بدیهی است تمام روشنفکران مسلمان عامل دشمنان اسلام نبوده اند و گرایش آنان به مکتب حسی گری ناشی از انقطاع آنان از مجرای اصولی آشنایی با اسلام بوده و بعضا نیز با حسن نیت عمل کرده اند، لیکن کجراهه رفته اند . از این گروه که بگذریم فتنه گری در دین همواره تحت حمایت دشمنان اسلام و استکبار جهانی بوده است و در دهه های اخیر هر از چندی به صورت نشر عقاید باطله و سخیف منتسب به اسلام یا نشر عقاید انکاری نسبت به مسلمات دین هدف اضمحلال تدریجی باورهای دینی را دنبال نموده است . بروز چهره هایی مانند احمد کسروی در تاریخ ایران را باید در همین راستا مورد مطالعه و تدقیق قرار داد.

انقلاب اسلامی و فتنه های فرهنگی

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آزمون روش های متفاوت مقابله با انقلاب و پاسخ نگرفتن از آنها، بنیان های مکتب انقلاب مورد هجمه قرار گرفت، این در حالی است که شهید مطهری در این خصوص معتقدند:

«. . . مساله اصلی استعمار است، استعمار سیاسی و اقتصادی . آنگاه توفیق حاصل می کند که در استعمار فرهنگی توفیق بدست آورده باشد . بی اعتقاد کردن مردم به فرهنگ خودشان و تاریخ خودشان شرط اصلی این موفقیت است . استعمار دقیقا تشخیص داده و تجربه کرده است که فرهنگی که مردم مسلمان به آن تکیه می کنند و ایدئولوژی که به آن می نازند، فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی است . باقی همه حرف است و از چهار دیوار کنفرانس ها، جشنواره ها، کنگره ها و سمینارها هرگز بیرون نمی رود و به متن توده نفوذ نمی کند.

پس باید مردم از آن اعتقاد و از آن ایمان و از آن اعتماد و حسن ظن تخلیه شوند . تا آماده ساخته شدن طبق الگوهای غربی گردند».

بخشی از مقدمه کتاب کتابسوزی در مصر و ایران 

بنابر این استکبار جهانی شبیخون به فرهنگ و باورهای اسلامی را با همان هدف جداسازی جامعه اسلامی از تکیه گاه رکین و محکم خویش یعنی باورهای اسلامی و دینی و حرمت مقدسات الهی دنبال می کند، و آنچه در بیست سال اخیر شاهد آن بوده ایم - از قبیل نشر کتاب آیات شیطانی در شمارگانی میلیونی - با اهداف زیر بوده است:

1 - حمله به جایگاه والا ومقدس اعتقادی مسلمین نسبت به شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله . این اقدام زشت و شنیع با انتشار کتاب موهن آیات شیطانی به اوج خود رسید و گرچه با عکس العمل شدید جهان اسلام از جمله صدور حکم اعدام نویسنده مرتد آن - سلمان رشدی - توسط حضرت امام (ره) مواجه گردید، معذلک با دستهای آشکار و پنهان استکبار جهانی در کشورهای اسلامی همچون ترکیه نیز ترجمه و توزیع شد.

پس از آن، صهیونیسم جهانی برای آنکه خود را از فشار موج اتهام دشمنی بااسلام تا حدودی برهاند به عذر بدتر از گناه دست یازید و کتابی دیگر پیرامون مسیحیت حاوی اهانت به مقام مقدس حضرت مسیح (ع) تدارک دیده و منتشر ساختند تا چنین وانمود کنند که بسیار باز! با مسئله مذهب و اولیاء مذهبی برخورد می کنند.

بدیهی است استکبار جهانی که پس از ظهور انقلاب اسلامی از ناحیه دین خود را مخروب و متضرر ارزیابی می کرد، بدین ترتیب و با اهانت به ارکان دین - از جمله رکن نبوت و عصمت انبیاء - در نظر داشت اساس دین را در باور جوانان تضعیف ساخته و به تبع آن زمینه حکومت بر اساس ولایت دینی را منتفی نماید . روشن است که استکبار با وهن پیامبران کل مبارزات اولیاء خدا جهت تحقق عدالت الهی و اجتماعی در زمین و ارزشهایی چون ایثار و شهادت و انفاق و احسان را مورد تردید قرار می داد.

2 - جمهوری اسلامی کانون توجهات مسلمانان و مستضعفان و محرومان جهان است و خورشید این نظام همانا نام مقدس حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) است.

با اعلام امسال به نام سال امام خمینی (ره) از سوی مقام معظم رهبری که همزمان با یکصدمین سالگرد تولد آن بزرگوار صورت گرفت استکبار بر آن شد تا از عظمت نام حضرت امام (ره) در افکار عمومی بکاهد و یکی از این راهها تکرار حرکاتی شبیه به نشر کتاب آیات شیطانی بود.

این بار این اقدام توسط نویسندگان معلوم الحال و بی هویت در مطبوعات انجام گرفت . نفوذ اندیشه های آلوده به داخل مرزها و سوء استفاده از فضای آزادی مطبوعات اضافه بر نیل به هدف شوم فوق هدف دیگری را نیز مد نظر داشت که عبارت بود از تحدید مجدد فضای ارائه اندیشه ها و جلوگیری از توفیق دولت در توسعه سیاسی . بدین روال استکبار سکه ای را به هوا پرتاب کرده بود که با هر روی به زمین فرود آید به نفع اوست.

انقلاب اسلامی و فتنه های فرهنگی

روی اول اهانت به مقدسات دینی و مبانی مذهبی؛ روی دوم بستن فضای باز و آزاد برای ارائه اندیشه ها و آراء و سپس متهم ساختن جمهوری اسلامی به استبداد دینی!

در همین راستا با وجود خویشتن داری سنگربانان ایدئولوژیک جهان اسلام برخی مطبوعات ان شاء الله ندانسته در این دام افتاده و در تحقق اهداف استکبار در بخش شبیخون فرهنگی به بستر سازی و زمینه سازی پرداخته و در اختیار این نیات شوم قرار گرفته اند.

یکی از مباحثی که در این خصوص مورد توجه است معرفی چهره ای غیرواقعی از انقلاب و حضرت امام (ره) به نسل آینده است از جمله اینکه اصولی را که حضرت امام (ره) با استخراج آنها از متن دین و معارف عالیه اسلام برای نجات جامعه امروز بشر به عنوان اصول انقلاب اسلامی مطرح فرمودند چنین وانمود می نمایند که این اصول در مکاتب سیاسی فلسفی دیگر همچون مارکسیسم وجود داشته است ; مباحثی همچون عدالت اجتماعی، استضعاف، استکبار و . . ..

در حالیکه حتی مطالعه اجمالی احکام و تعالیم اسلام، بیان این مفاهیم در 14 قرن پیش از لسان وحی رااثبات می نماید و چگونه می توان ادعا نمود مارکسیسم مولود صهیونیسم - که امتحان خویش را نیز طی دهها سال حاکمیت بر بخشهای بزرگی از جهان پس داده است - مبدع و مبتکر این مباحث است؟

اقتصاد اسلامی حاوی کامل ترین و انسان مدارترین احکام و نظریات است و طرح مباحثی همچون مالکیت، کار، سرمایه، اجاره، مضاربه، مزارعه، خمس، زکات و . . . در اسلام و در ابواب فقه شیعه دلالت بر کمال نظرات اسلام در این زمینه ها دارد.

آیات عدیده ای از قرآن کریم حاوی مضامین اقتصادی همچون تعدیل ثروت، منع اسراف، منع تکاثر، ادای احور، اخلاق اقتصادی، انفال و ثروتهای عمومی، ارث و احکام آن، تعمیم ثروت، مشاغل محرمه و مشاغل محله، ربا و مرابحه می باشد.

با جستجو در قرآن کریم درمی یابیم که 70 مورد کلمه استکبار و مستکبرین و از این ماده با همین مفهوم و همچنین 15 مورد مستضعفین و استضعاف آمده است.

آیا با وجود این آیات، آنان که جاهلانه و معاندانه می کوشند اندیشه های اقتصادی حضرت امام (ره) برگرفته از متن اسلام را به مکاتب مضمحلی همچون مارکسیسم منسوب نمایند همانند کبکی نیستند که سر خود را بر برف فرو برده است؟

نمی توان باور نمود قلم به مزدان اجانب گرا نسبت به افکار و اندیشه های حضرت امام (ره) اینقدر نادان باشند، بلکه در وجه غالب حکم بر خصومت و دنائت آنان مترتب می گردد.

اما این شبیخون فرهنگی و اهانت به مقدسات دینی به همین جا ختم نگردید و پس از تلاش استکبار برای کاستن عظمت حضرت امام (ره) در افکار عمومی - آنهم در سال حضرت امام (ره) بار دیگر توسط عناصر پشت پرده و با سوء استفاده از افراد آشکاری به تکوین هجمه همه جانبه به مقدسات پرداخته و با حرکت خزنده ارزش ستیزی و تقدس زدایی و تمسخر اصول اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله) و با نیتی پلید در نشریه موهن «موج » ارگان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر به حضرت مهدی ارواحنا لتراب مقدمه الفداء اهانت نمودند .

انقلاب اسلامی و فتنه های فرهنگی

این موضوع که در راستای تقدس زدایی بود، اگر به بار می نشست، آغاز فتنه ای جهت جدایی بین حوزه و دانشگاه بود یعنی کاری که بیش از پنجاه سال خاندان سلطنت پهلوی بر این جداسازی فرهنگ و دین و حوزه و دانشگاه اقدام نموده بودند و حضرت امام (ره) این جدایی را با نفس مسیحایی خویش مبدل به یک وحدت ناگسستنی کرد که مظاهرش را در انقلاب و بعد از انقلاب در عرصه های جهاد و شهادت ملاحظه نمودیم .

از سوی دیگر چنین فتنه هایی از سوی دشمنان علاوه بر دین ستیزی و ایجاد اختلاف بین حوزه و دانشگاه، باعث ایجاد تشنج و پیامد آن به هم خوردن آرامش در جامعه می گردد . و به همین دلایل بود که موجی از خشم و نفرت آحاد جامعه بویژه مراجع عظام، علماء، طلاب و دانشجویان را موجب گشت .

وظیفه ما در این مقطع حساس بسیار سنگین است و باید ضمن پرهیز از هر گونه تشنج در جامعه، با حفظ وحدت و یکپارچگی در مقابل این توطئه های فرهنگی دشمنان قاطعانه بایستیم و اجازه ندهیم که اصول و ارزشهای اسلامی و مقدسات دینی ما را مورد هجمه قرار دهند و آنها را تضعیف نمایند .

و اینجاست که وظیفه همه ارگانهای فرهنگی، اطلاعاتی و امنیتی است که دستهای پشت پرده و باندها و گروههای اصلی را شناسایی و به مراجع ذیربط ارجاع دهند و وظیفه نیروی انتظامی بعنوان پاسداران دستاوردهای انقلاب اسلامی - که در همه جا حضور دارند - این است که با هوشیاری کامل و طبق قانون و بدون ایجاد هر گونه تشنج در جامعه عوامل مفسده انگیز را به صورت قاطع کشف شناسایی و به مقامات صالحه معرفی نماید .

البته این تنها ما نبوده ایم که با اینگونه خصومتها از ناحیه فرهنگی و تبلیغات مکتوب و فتنه گران در اندیشه و افکار مواجه بوده و هستیم بلکه جهان اسلام از جمله جهان عرب نیز سالهاست از این گونه مشکلات در رنج است و این بیانگر عمق و ابعاد تاریخ توطئه است . لیکن انقلاب اسلامی و رهبریت آن در دو دهه اخیر بیش از دیگران مورد هجوم قرار گرفته است برای تذکار این عمق و سوابق آن در جهان اسلام فرازی از کتاب محمد محمود صواف تحت عنوان نقشه های استعمار در راه مبارزه بااسلام را که در سال 1346 با ترجمه مرحوم حجة الاسلام سیدجواد هشترودی به چاپ رسیده است نقل می کنیم . (با توجه به اهمیت کتاب فوق الذکر، مخاطبین را به مطالعه آن دعوت می کنیم) .

استعمار حیله گر دست از بداندیشی و تجاوز برنداشته است . او حیله گر ترسوئی است که نمی خواهد از خارج مرزها مسلمانان را مورد حمله قرار داده و در قیافه دشمن با آنها روبرو شود . عادت او بر این است که در هر جا که نفوذ پیدا کرد حملات خود را از داخل مرزها آغاز کند و در داخل کشورها با مردم بجنگد، او همیشه کوشیده است تا عده ای از هم میهنان ما را به استخدام خود درآورده و از افرادی که با ما هم زبان بوده و در میان ما به سر می برند بهره بردارد .

استعمار با کوششهای پیگیر به تربیت آنان پرداخته است و در مورد افرادی که از تربیت آنان ناامید گشته به هر وسیله ممکنی قلب و عقیده شان را خریده است و این چنین مزدوران و فارغ التحصیلان خود را در راه مصالح و منافع خویش به کار انداخته است تا آنان به ثناگویی و ستایش استعمار پرداخته و اربابان خود را تقدیس کنند .

سپس آنان را در مراکز رهبریهای سیاسی و فکری و اجتماعی وارد کرد و از همین جا است که آنان کوشش خود را شروع و به اجرای برنامه های خطرناک خود می پردازند، از اربابان خود الهام گرفته و راه را برای بهره برداری آنان هموار می نمایند .

انقلاب اسلامی و فتنه های فرهنگی

بعضی از روزنامه نویسان و ادیبان ما که حامل ادبیات پیش پا افتاده ای هستند و همچنین شخصیت های رذل و قلم های مسموم و نشریات مزدور را می توان نام برد که ضمیر و باطن خود را به استعمار فروخته و در راه خیانت و ویران کردن مبانی اخلاقی و معنوی ما گام برمی دارند و با فتنه انگیزیها و فریب کاری ها و اجرای برنامه های خرابکارانه، جوانان ما را به سوی فساد و بی دینی کشانیده با انتشار مطالب بی پایه و رومانها و داستانهای دیوانه کننده ای افکار و روان آنان را آلوده می سازند .

جنایاتی را که این عده برای نابودی ما انجام داده اند هیچ یک از لشگرکشی ها و حملات نظامی دشمن انجام نداده است . من با یک تاسف عمیق باطنی، اکثر روزنامه های ممالک اسلامی و از جمله ممالک عربی را می بینم که آنان در مسیر نقشه های استعمار گام برداشته، دانسته یا ندانسته جوانان ما را از ترقیات روحی و اخلاقی محروم نموده و روح اسلام را در باطن آنان نابود می سازد .

اصولا صاحبان جرائد مزبور برای اسلام فکر نمی کنند گویا آنان در میان مسلمانان به سر نمی برند و یا اساسا سرزمین ایشان سرزمین اسلامی نیست، همین روزنامه ها است که با زورگویان و ستمگران همکاری نموده و زبان گویای آنان به شمار می روند، به یاری هر دعوت باطلی می شتابند و علنا با دعوت حق می جنگند بنام آزادی، آزادی را می کشند و در پناه استعمار و نقشه های شومش پیش می روند البته بدیهی است که صاحبان دلهای زنده ای نیز در میان روزنامه نگاران پیدا می شود که باید آنها را استثنا کرد .

مایه تاسف است که روزنامه های ما همواره اندیشه های باطل را ترویج می کنند . مخصوصا طرز فکر غلطی را که انقلاب فرانسه آن را بوجود آورد ونامهای به ظاهر خوش و فریبنده ای را بر آن نهاد مانند . آزادی عقیده، آزادی مطبوعات، آزادی فرد، و نظایر اینها، همه اینها در واقع وسیله ای است در دست یهود بین المللی برای منحرف ساختن اجتماعات و نابودی همه ادیان و جلوگیری از ترقیات روحی و معنوی، تا بهتر بتواند با چنگال سیطره خود جا بازکند .

دکتر محمد حسین استاد کرسی ادبیات عربی نو در دانشگاه اسکندریه مقالاتی در مجله «الازهر» منتشر ساخته و سپس آنها را به صورت کتابی بنام «فی وکرالهدامین » درآورده است . در پاورقی صفحه 8 کتاب مزبور چنین می نویسد: بسیاری از مردم آگاه نیستند که شعار «آزادی، برادری، برابری » که شعار انقلاب فرانسه یهود می باشد زائیده تصمیماتی است که کنفرانس «بوردو فراماسونی » برای فریب دادن به اقلیت یهود بوجود آورده است.

همین شعار در دست دلالان یهود عنوانی است برای بالابردن سطح فساد و در هم شکستن قدرت کلیسا و هر زشتی را به نام آزادی تجویز نمودن، شعاری است که مسیحیان را به حمایت از اقلیت یهود برمی انگیزد تا از راه مساعدتهای مالی و به نام برادری و برابری توجه مسیحیان را نسبت به اقلیت یهود جلب کند . در میان اوهامی که یهود ترویج می کند آنچه بیش از همه مایه تعجب است ومردم را در برابر خود به خضوع واداشته این است که به روزنامه اسم «صاحبة الجلالة » نهادند و سپس پیرایه های مقدس مآبانه و عوام فریبی را برآن بستند تا هر حیله ای را بآسانی به مرحله اجرا درآورند .

 محمدعلی رحمانی

ارسال نظرات