۱۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۵
کد خبر: ۲۴۳۹۲۷
در استقبال از سی و سومین جشنواره فیلم فجر/بخش اول؛

آیا جشنواره فیلم فجر می تواند آینه آرمان‌های انقلابی باشد؟

خبرگزاری رسا ـ جشنواره فجر نباید فراموش کند که بر تارکش، عنوان «فجر انقلاب اسلامی» با همه بار معنایی و مفهومی که از این تعبیر سراغ داریم می درخشد.جشنواره ای که بنا بوده نمایانگر هویت اسلامی و بارقه های لطیف هنر انقلابی باشد.جشنواره ای که مناسبتش، «انقلاب»ی است که با خون هزاران شهید و ایثارگری ملتی رشید به ثمر نشست.
جشنواره فيلم فجر
«ما با سینما مخالف نیستیم؛ ما با مراکز فحشا مخالفیم.»(امام خمینی(ره) سخنرانی 12 بهمن 1357)
 
«ملتی که سینما ندارد، مثل انسانی است که زبانی از زبان های مورد تفاهم و تکلم را بلد نیست. فرض بفرمایید کسی که در کشور ما، همه لهجه های محلی – زبانهای ایرانی – را بلد است، این فرد، گستره فهم و تعاطی افکارش نسبت به کسی که بلد نیست، چقدر زیاد است!
 
با همه حرف می زند، با همه تفاهم می کند، به همه تفهیم می کند و از همه می گیرد. یا کسی که زبانهای غیر ایرانی – بیگانه – را بلد نیست، چقدر تفاوت دارد؟ لغت هنر هم همین است. کسی که از سینما، تئاتر، نقاشی، عکس یا شعر چیزی نمی فهمد، راه های معرفت به رویش بسته است. ملتی که هر کدام از این ها را ندارد، دریچه ای به روی او بسته است.»
 
(مقام معظم رهبری در دیدار نویسندگان و شعرا 28/6/75)
 
در آستانه سی و سومین دوره از جشنواره بین المللی فیلم فجر قرار داریم. جشنواره ای که به عنوان مهم ترین و معتبرترین محفل هنری و ضیافت فرهنگی در کشور ما، ویترین یکساله تلاش های اهالی هنر هفتم و محل عرضه تولیدات سینمایی آنها طی این مدت است.
 
جشنواره فجر البته تنها بعد ویترینی ندارد بلکه از جنبه حمایتی و هدایتی هم برای سینمای ایران مهم است. این جشنواره می تواند محلی باشد برای یک جریان سازی متعهدانه در دفاع از آرمانهای انقلاب و ارزشهای بومی و این رویکرد را با توجه و تقدیر از فیلمهایی به انجام رساند که سعی کرده اند گامی در این مسیر بردارند.
 
 
 
 
جشنواره ای که نام انقلاب را بر پیشانی دارد
 
جشنواره فجر نباید فراموش کند که بر تارکش، عنوان «فجر انقلاب اسلامی» با همه بار معنایی و مفهومی که از این تعبیر سراغ داریم می درخشد. جشنواره ای که بنا بوده نمایانگر هویت اسلامی و اندیشه دینی و بارقه های دلنواز و لطیف هنر انقلابی باشد.
 
جشنواره ای که مناسبتش، «انقلاب»ی است که با خون هزاران شهید و ایثارگری ملت رشید ایران به رهبری داهیانه امام خمینی(ره) به ثمر نشست و اگر بناست اسم و مسمی، ربط و نسبتی داشته باشند چه بهتر و زیباتر که این ربط و نسب نه تنها در عناوین و شعارها، بلکه در مضامین و ماهیت و محتوا باشد.
 
حال سوال اساسی و خطیر این است که آیا جشنواره فیلم فجر با گذشت سی و دو دوره از برگزاریش توانسته یا خواسته در این راه گام بردارد و در این مسیر حرکت کند؟
 
بی تردید پاسخ کامل و جامع و مانع به این سوال در این مجال کوتاه نمی گنجد و مروری کامل و توجهی تام و تمام به همه ادوار و چند و چون این جشنواره را می طلبد اما با تأملی فی الجمله می توان گفت این جشنواره با افق های بلند و آرمانهای والامنزلت انقلابی و اسلامی فاصله ای بسیار دارد.
 
 
 
 
جشنواره فجر و سینمای ایران تا افق های آرمانی هنر انقلابی چقدر فاصله دارند؟
 
هنور راه زیادی باقی است که تا بتوان مدعی شد این محفل هنری، ضیافتی در قامت انقلاب است و چراغی در مسیر حرکت ملت. هنوز اتفاقات بسیاری باید به وقوع بپیوندد تا بتوان مهر تأییدی هرچند نسبی و باتسامح بر این روند و جریان حاکم بر هنر هفتم ایران زد.
 
البته هیچ کس منکر تلاش های صورت گرفته و زیبایی های آفریده شده توسط اهالی سینما نیست؛ هیچ کس نمی تواند منکر شود که همین سینما با همین بضاعت و توانایی و آفرینش های هنریش گام های خوب و زیبایی در راه به منصه ظهور رساندن ارزش های انقلابی و هویت ملی ما برداشته است اما وقتی آنچه رخ داده را با همه افت و خیزها و فراز و فرودهایش با آنچه باید باشد و توقع می رود و آرمانها می طلبد، مقایسه می کنیم متوجه هزار راه نرفته، هزار حرف نگفته و هزار اتفاق نیفتاده می شویم.
 
 
 
 
 
تولد دوباره سینمای ایران با وقوع انقلاب اسلامی
 
این در حالی است که سینمای ایران با وقوع انقلاب اسلامی تولدی دوباره یافت و جانی دیگر گرفت. سینمایی که که تا پیش از انقلاب در استهجان و خشونت دست و پا می زد با رخ دادن این واقعه فرهنگی, توانست به میدانی برای ظهور بارقه های روشن و نویدبخش آینده ای زیبا و پر از معنویت و سعادت برای ملت ایران و بلکه همه جهانیان گردد.
 
از روزی که امام امت در اولین سخنرانی شان پس از ورود به خاک میهن در 12 بهمن سال 57 در بهشت زهرا(س)، آن جمله تارخی را در دفاع از هویت سینما گفتند که «ما با سینما مخالف نیستیم؛ ما با مراکز فحشا مخالفیم» تا امروز که رهبر فرزانه و هنرشناس انقلاب تعبیر «هنر والا» را برای سینما بکار می برند و عباراتی از این دست را در حق هنر هفتم بر زبان می رانند، می توان به نقطه طلایی فرصت بزرگی که با استقرار نظام اسلامی برای هرچه بارورتر شدن سینمای ایران در اختیار هنرمندان قرار گرفت، نایل آمد.
 
 
 
 
رهبر معظم انقلاب درباره سینما می فرمایند: «هنر سینما بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط - که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوه‌های هنریِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده - و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی. شما این دریچه را دمِ دست دارید؛ یعنی دریچه‌ سینما به سوی معارف و پرتوی که از این دریچه به داخل افکنده می‌شود.»
 
 
 
 
چه کسانی فرصت مغتنم انقلاب را برای سینمای ایران تعبیر به تهدید کردند؟!
 
اما آیا براستی سینماگران و مدیران فرهنگی توانستند از این فرصت ناب و استثنایی بهره ای درخور و متناسب برند و هم هنر سینما را اعتلا بخشند و هم مردم را از مواهب این آفرینش لطیف و اثرگذار برخوردار سازند؟
 
سینمای ایران چقدر توانسته به ارزش‌هایی در تراز انقلاب اسلامی و آرمان‌ها و منویاتش نزدیک شود و آینه‌ای از ارزش‌های انقلابی و آرمان‌های دینی گردد؟ این سینما چه نسبتی با انقلاب اسلامی و اندیشه‌های بنیانگذار کبیرش دارد؟ مردم انقلابی و مسلمان ایران در این سینما چه جایگاهی دارند؟ آیا آن‌ها می‌توانند در آینه سینمای ایران روحیات خویش را بیابند؟
 
بیش از سه دهه از رویداد بزرگ انقلاب اسلامی مردم ایران می‌گذرد؛ این یک واقعیت غیر قابل انکار است که این انقلاب ماهیتی اساسا فرهنگی و رویکردهایی مبتنی بر اندیشه دینی داشت و بجا است
تا با مروری بر آنچه در طول این سه دهه که از تولد دوباره سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد نگاهی داشته باشیم به این موضوع و اینکه سینمای ایران در طول این مدت برای انعکاس دادن منویات و بازتاب آرمان‌های انقلاب اسلامی چه کرده است و کدام حرکت سازنده و درخوری را به انجام رسانده است.
 
و این پرسش حیاتی را مطرح سازیم که براستی در آثار تولیدی این سینما به چه میزان توانسته ایم به ترازهای قابل دفاع نزدیک شویم و آینه‌ای از ارزش‌های انقلابی و آرمان‌های دینی را در آن مشاهده نماییم؟
 
 
 
 
این سینما چه نسبتی با انقلاب و مبانی دینی و مردمی آن دارد؟
 
آیا مردم ما می‌توانند در آینه سینمای ایران تاریخ و اصول و روحیات انقلابی خویش را جویا شوند و به پاسخ درخوری هم برسند؟ این‌ها سوالات مهمی است که با مرور تاریخ سینمای پس از انقلاب و نقد و تحلیل بایسته و شایسته آن می‌توان به پاسخ‌های تعیین کننده و سرنوشت ساز و درخور تأملی برسیم.
 
می‌توان و باید سینمای ایران را به خصوص در دوران پس از انقلاب از منظرهایی همچون نوع تعامل آن با موضوعاتی نظیر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و خانواده و نقش زن در آن و نیز بسیاری از موضوعات و مضامین و معارف دیگر نگریست و مورد نقد و تحلیل قرارداد.
 
تشخیص و ردیابی اینکه سینمای ایران در این بیش از دهه که از انقلاب و تولد نوینش می‌گذرد چه نسبتی با این مفاهیم و موقعیت‌های خطیر و مهم تاریخی داشته می‌تواند چراغی باشد فراراه آینده حرکت این سینما و روشنگر نقط قوت و ضعف این رسانه-صنعت و هنر ملی.
 
کارنامه سینمای ایران؛ گذر از هزارتوی تاریک و روشن آن
 
حقیقت آن است که کارنامه سینمای ایران در طول بیش از سه دهه گذشته مشحون از نقاط روشن و تاریک و گویا و جویای موفقتها و شکست‌ها و زیبایی‌ها و زشتی‌هایی است که به نوعی می‌توان گفت برآیند تلاش‌ها و مجاهدت‌ها و شکست‌ها و رخوت‌ها و احیانا غرض ورزی های رخ داده در فراز و فرود این سال‌ها و تب و تاب تولید صدها اثر سینمایی از طیف متنوع و مختلف هنرمندان است که باید از منظری منصفانه و کارشناسانه و به منظور رفع و رجوع این نواقص و معایب در آینده این هنر برجسته و جدی و مهم قرارگیرد.
 
ابتدا نگاهی فشرده و گذرا داریم به تاریخچه این هنر و شکل و شیوه ورود آن به ایران و سپس تأملی در موضوع سینمای پس از انقلاب خاصه از منظر نگاه و رهنمودهای امام امت نسبت به این هنر.
نگاهی که تمسک به آن و توجه به دغدغه‌ها و منویات و فرامینش می‌تواند سلامت سینمای ایران را تضمین و راه را برای رسیدن به افق‌های روشن و والای این هنر ارزشمند و پیشرو، بیش از پیش مهیا کند.
 
 
 
 
و اینک در آستانه سی و سومین دوره از جشنواره بین المللی فیلم فجر فرصت مغتنمی است برای بازگشتن و از سر تأمل و تحلیل، به پشت سر نگاهی انداختن. گفتیم که فجر، همان جشنواره ای است که به عنوان مهم ترین و معتبرترین محفل هنری و ضیافت فرهنگی در کشور ما، ویترین یکساله تلاش های اهالی هنر هفتم و محل عرضه تولیدات سینمایی آنها طی این مدت است.
 
اما باید به یاد داشته باشیم که جشنواره فجر فقط جنبه ویترینی ندارد بلکه از منظر حمایتی و هدایتی هم برای سینمای ایران مهم است. امیدواریم این جشنواره بتواند محلی باشد برای یک جریان سازی متعهدانه در دفاع از آرمانهای انقلاب و ارزشهای بومی.
 
آرزویی که برای تحققش، عزمی ملی در میان همه هنرمندان، مدیران فرهنگی، سیاستگزاران هنری و البته همه مردمی که مخاطبان حقیقی این سینما هستند لازم است.
 
ادامه دارد...
 
/701/830/م
ارسال نظرات