۰۷ آبان ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۹
کد خبر: ۱۴۴۶۲۷
حجت الاسلام لونی:

وحدت داشته باشیم هیچ کس حریف مان نیست

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام لونی تاکید کرد: آنچه در جامعه امروز نیازمندیم، ما شدن است. اگر وحدت داشته باشیم، هیچ کس حریفمان نخواهد شد. و این وحدت و یکدلی نیاز به گذشت دارد؛ نیاز به دیگرخواهی دارد؛ نیاز دارد به اینکه همدیگر را بیشتر دوست بداریم.
حجت الاسلام والمسلمين ولي الله لوني

 

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از جوان، مقام معظم رهبری در 23 مهر و در دیدار با جوانان خراسان شمالی، روی مسئله «سبک و فرهنگ زندگی» تکیه زیادی داشتند. ایشان با اشاره به اینکه متأسفانه ما در این بخش از تمدن سازی نوین اسلامی پیشرفت چشمگیری نداشته ایم، و با توجه به نو بودن بحث «سبک زندگی» در ادبیات و فضای گفتمانی کشور، به نوعی آسیب شناسی عینی پرداخته و سئوالات متعددی طرح کردند. حضرت آقا همچنین یادآوری کردند که اسلام در این راستا مبانی کارگشایی ارائه داده است. هریک از این پرسش ها تحلیلی جانانه می طلبد. ما در این گفتگو و تحلیل، تلاش کردیم در حد توان به دو پرسش پرداخته و از دین کامل اسلام هم در این زمینه کمک بگیریم؛
 
 
فرهنگ کار جمعی:
یکی از پرسش های حضرت آقا در جمع جوانان خراسان شمالی این بود که؛ چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟

حجت الاسلام والمسلمین ولی الله لونی، متخصص در زمینه روابط اجتماعی و فرهنگ پژوهشی معتقد است: اینکه از کارهای جمعی فرار می کنیم، چند دلیل دارد؛ یک دلیلش این است که تحمل سلیقه و نظرات دیگران را کمتر داریم. چون همیشه نظرات و سلایق آنها با ما همخوان نیست. حضرت آقای خامنه ای در باره شهید بهشتی جمله زیبایی گفته اند مبنی بر اینکه «شاید بشود ادعا کرد ایشان همه ویژگی های یک مدیریت دسته جمعی را دارا بود. از بارزترین خصلت های کار دسته جمعی این است که آدم بتواند از عقیده خویش در مقابل عقیده جمع صرف نظر کند و تشخیص جمع را بر تشخیص خودش ترجیح دهد؛ و شهید بهشتی این گونه بود. ایشان با اینکه در همه مسائل مطرح شده صاحب نظر بود، در بسیاری از اوقات نظر جمع را بر نظر خود ترجیح می داد.»
 
معنویت می فروشیم به قیمت مادیت!
حاج آقا لونی این گونه ادامه می دهد: «علت دوم این گریزانی، استقلال طلبی آدم هاست. مردم از وابستگی گریزانند و دلشان می خواهد زمام امور را به تنهایی در دست بگیرند. نکته سوم این است که از نظر افراد، کار جمعی دیربازده است. پس برای آنها که حوصله دیربازدهی را ندارند؛ و بویژه آنها که نگاه مادی‌گراتری دارند و به دنبال سودهای آنی هستند، کار جمعی خوشایند نیست.» این یک حقیقت است که در کشور ما بسیاری از افراد خیلی به کیفیت توجه ندارند و بیشتر به دنبال کمیت و اسم و رسم هستند. اینکه بشمارند که فلانی این کارها را انجام داده و این فیل ها را هوا کرده و این مدرک ها را گرفته، برایمان ارزش بیشتری دارد تا اینکه به چشم ببینیم خلق از کاری که کرده ایم به آسایش و رفاه رسیده اند. در بسیاری از پروژه ها، آنچه بیشتر از همه چیز اهمیت دارد، این است که پروژه را به هر نحو شده تحویل داده، حق الزحمه را گرفته و به پروژه بعدی برسیم. و این مادی‌گرایی به هیچ وجه در شأن یک جامعه توحیدی نیست. ضمن اینکه در حلال بودن درآمدی که به این شکل کسب می کنیم، شک و شبهه وجود دارد.
 
وقتی این همه کار نکرده داریم!
وی اضافه می کند: «علاوه بر اینها، نکته قابل توجه این است که ما درست فرهنگ‌سازی نکرده ایم. اربابان فرهنگ‌ساز جامعه مثل صدا و سیما، آموزش و پرورش، دانشگاه ها، و خود خانواده روی این قضیه کمتر کار کرده اند. نمونه های موفق کار جمعی به افراد ارائه نشده است. به همین دلیل است که کار جمعی جا نیفتاده. ممکن است عده ای بپرسند اینکه ده نفر باهم کار کنند، چه فایده ای دارد؟ وقتی قرار است همه اینها کار همان یک نفر را انجام دهند، چه رازی در جمعی کار کردن است؟ درک نکرده اند عقل جمعی یعنی چه. باید توسط فرهنگ سازی پاسخ این افراد داده شود. وقتی من در جمعی ده نفره بیندیشم، آن نه نفر دیگر باعث تحریک تراوشات عقلی من می شوند. هرکدام ممکن است جرقه ای در ذهن من ایجاد کنند. پس فکر یک نفر چند برابر می شود. افراد دیگر هم به همین ترتیب افکارشان توسعه می یابد. بنابر این وقتی محصول را جمع کنید، زایش عقلانی، بسیار بیشتر از وقتی است که یک فرد به تنهایی اندیشیده است. جمع، برآیند ده عقل توسعه یافته است. بله. تک تک باید کار شود؛ اما محصولات در جمع مورد ارزیابی، نقد و بهره برداری قرار گیرد. ضمناً با کار جمعی، کارهای همعرض هم کمتر می شود. ما گاهی مشاهده می کنیم دستگاه ها به طور همعرض کار می کنند. یعنی بسیاری از آنها به یک کار می پردازند؛ ولی جدای از هم. بعضی مشکلات و مسائل جامعه کار نشده و ناقص مانده و برخی موارد زیادی کار شده است. پس برآیند نهایی خوب درنمی آید.»
 
کمال و تکمیل
انسان بالفطره به جماعت (زوج) خلق شده است. حجت الاسلام والمسلمین ولی الله لونی می گوید: «حدیث می فرماید: یدالله مع الجماعه. دست خدا با جماعت است. یکی از حکمت های این حدیث، همین افزایش تراوشات عقلی هر فرد است. خداوند در سوره شوری آیه 38 می فرماید: «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَینَهُمْ» و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست. پس مردم باید کارهاشان را با مشورت پیش ببرند.» این مدرس حوزه همچنین معتقد است: «علاوه بر آنچه گفته شد، از محسنات دیگر کار جمعی این است که کار کامل تحویل می شود. تخصص یک فرد، تنها پاسخگوی بعضی از زوایای کار است. اما وقتی ده تخصص بیاید، نتیجه یک کار کامل و پویا خواهد بود. چون تخصص ها واقعاً مکمل یکدیگر می شوند.»
 
بازگشت به «من»!
انسان های نخستین باید با یک سری مشکلات دست و پنجه نرم می کردند. از یک سو تأمین مایحتاج اولیه زندگی مثل خوراک، به طور مستمر و به تنهایی ممکن نبود؛ چرا که عمده منبع تأمین آن شکار حیوانات بود. از سوی دیگر هنگام بروز خطراتی مثل بلایای طبیعی و یا حمله حیوانات وحشی نیازمند گرد آمدن چندین واحد خانواده در یک موقعیت جغرافیایی و نزدیک به هم بود. این مشکلات به تدریج دست به دست هم داد و منجر به تشکیل اجتماع شد و این سنگ بنای آغاز زندگی اجتماعی بود. کم کم اجتماعات بزرگتری تأسیس شد و رسیدیم به اینجایی که هستیم. اما با تشکیل این جوامع، مشاهده شد همان طور که بشر یک روز فردگرایی را کنار نهاده و به جمع گروید، باز مسیر طی شده را بازگشت و به سمت فردگرایی رفت. آن هم با وجودی که هنوز جمع گره هایی را باز می کند که فردیت باز نمی کند!
 
رعایت حقوق متقابل:
یکی دیگر از سئوالات حضرت آقا در نشستی که با جوانان خراسان شمالی مطرح نمودند در رابطه با رعایت حقوق متقابل بود: «چرا در روابط اجتماعی، حقوق متقابل رعایت نمی شود؟» حجت الاسلام والمسلمین لونی علل این مسئله را به این شکل تشریح می کند: «یک: عدم آشنایی کافی نسبت به حقوق خود و دیگران. وقتی من حقوق دیگران را نشناسم، زیاده خواه می شوم و به حقوق آنها تجاوز می کنم. و وقتی حقوق خودم را هم نشناسم، باز بیش از اندازه مطالبه می کنم. هر دو جهت، سهم خودم را بیشتر می کند؛ یعنی هر دو به زیاده خواهی در حق خودم منجر می شود. دو: ضعف اعتقاد به خدا و آخرت؛ ضعف اعتقادی و اخلاقی. سه: ضعف دستگاه های فرهنگی و اربابان فرهنگ ساز و پیشگامان فرهنگی.»
 
آنچه برای خود نمی پسندی...
این مدرس حوزه علمیه ادامه می دهد: «دستور پیامبر اکرم (ص) این است که خود را به جای دیگری قرار بده و از نگاه دیگری به حقوق او نگاه کن. تعبیر داریم که پیامبر اکرم (ص) این جمله را به عنوان معیار کلی اخلاق اجتماعی بیان فرموده است.
 
همچنین خداوند در سوره بقره، آیه 264 می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى» (ای کسانی که ایمان آورده اید صدقات خود را با منت گذاری و اذیت دیگران باطل نکنید) یعنی صدقه را که یک امر مثبت است، اولاً بدهید. مال، مال من است؛ ولی دیگری حقی از مال من دارد. و نکته دوم اینکه این صدقه دادن شیوه و معیار دارد. نباید منت گذاشته شود و همراه با آزار باشد؛ چرا که خداوند تحقیر بنده اش را نمی خواهد. یعنی مال می دهی؛ تازه یک سری مقررات را هم باید رعایت کنی. از اینجا نگرش قرآن به جایگاه انسان در روابط اجتماعی ـ چرا که صدقه دادن یک عمل اجتماعی است ـ مشخص می شود. در سوره اعراف آیه 199 داریم: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ» طریقه (عفو و بخشش پیش گیر و امت را به نیکوکاری امر کن و از مردم نادان روی بگردان). اگر فقط همین یک آیه را الگو قرار دهیم، پایه اخلاق اجتماعی را دریافته ایم. عفو در جایی ست که من حقی دارم؛ و از حقم می گذرم. آیه می گوید از حق مسلمتان بگذرید. اگر حق نباید که عفو اصلاً معنا ندارد. ما خیلی وقت ها به حق خودمان هم قانع نمی شویم و آن طرف تر می رویم. اسلام حتی می گوید از حق خودت هم بگذر. خداوند در قرآن فرموده است اگر انفاق کنند و صدقه دهند، مثل این است که به او قرض داده اند. اینها نگاه خدا به انسان است.
 
عارف باید چهار سفر را طی کند؛ در اسفار اربعه آخرین و عالی ترین سفر یک عارف این است که رنگ خلقی بگیرد؛ اما خدایی باشد در میان خلق. وجودش توحیدی و رحمانی است؛ اما کاملاً مردمی می شود. مثل وجود پیامبر (ص) و اولیاء الله (ع). بر این اساس در سفر چهارم کامل باید در خدمت مردم باشد.»
 
من اگر ما نشوم تنهایم!
هردو پرسش، یک پاسخ داشت: «ما». آنچه در جامعه امروز نیازمندیم، ما شدن است. اگروحدت داشته باشیم، هیچ کس حریفمان نخواهد شد. و این وحدت و یکدلی نیاز به گذشتدارد؛ نیاز به دیگرخواهی دارد؛ نیاز دارد به اینکه همدیگر را بیشتر دوست بداریم،بیشتر به فکر هم باشیم و بیشتر یکدیگر را درک کنیم. می گویند وقتی کسی عاشق می شود،یک پله بالاتر آمده است. چون به جای اینکه به فکر منافع خود باشد، دیگری را بر خودترجیح می دهد. کافی است قلبمان را دریا کنیم تا همه در آن، جا شوند. آن وقت نه ازکار جمعی فرار می کنیم و نه حق دیگری را پایمال می کنیم./971/202/ج
ارسال نظرات